وبلاگ قرآن هدایتگر است، وبلاگ اهل سنت و جماعت است که در زمینه ترویج عقاید اهل سنت، پاسخ به شبهات شیعه و اسلام ستیزان فعالیت دارد

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پاسخ به شبهات» ثبت شده است

دانلود کامل برنامه سیرت خلفا

بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود کامل برنامه سیرت خلفا

 

برنامه سیرت خلفا با اجرای آقای عبدالقادر ترشابیاز شبکه کلمه پخش می شود. در این برنامه آقای ترشابی به ترتیب به روایت زندگیتا مرگ چهار خلفای راشد اهل سنت یعنی ابوبکر صدیق، عمر بن الخطاب، عثمان بن علی وعلی بن ابی طالب (رضوان الله تعالی اجمعین) خواهد پرداخت. در این برنامه علاوه برفضایل این بزرگواران، به شبهاتی که پیرامون آنان مطرح است نیز، پرداخته می شود.

از لینک های زیر این برنامه را دریافت نمایید.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

دانلود کامل برنامه تریبون آزاد

بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود کامل برنامه تریبون آزاد

برنامه تریبون آزاد با اجرای آقای سید عقیل هاشمی از شبکه کلمه پخش می شود. هدف این برنامه آن است بستری را فراهم کند تا در آن بینندگان بتوانند آزادانه هر موضوعی که مد نظرشان باشد مطرح نمایند. لازم به ذکر است هر قسمت از این برنامه به دو بخش تقسیم می شود که بخش عمده آن البته در اختیار بینندگان است، اما در بخش اول آقای هاشمی به طرح موضوع می پردازد. بیشتر موضوعاتی که در این برنامه و در بخش های اول آن مطرح می شوند، حول مباحث خرافی در اسلام است.

از لینک های زیر این برنامه را دریافت نمایید.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

دانلود کامل برنامه آن روی سکه

بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود کامل برنامه آن روی سکه




برنامه آن روی سکه با اجرای آقای محمد انصاری سه شنبه شب ها از شبکه وصال حق پخش می شود. این برنامه با پخش کلیپ از علمای شیعه سعی دارد حقیقت مذهب تشیع را و به عبارتی دیگر آن روی سکه دین فروشان را نشان دهد. آرشیوی که تهیه شده است شامل 144 قسمت در 298 ساعت از این برنامه است.
برای مراجعه به صفحه دانلود بروی لینک های زیر کلیک کنید



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

دانلود کامل برنامه ناباوران

بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود کامل برنامه ناباوران




ناباوران عنوان برنامه ایست از آقای محمد باقر سجودی که از شبکه نور پخش می شود. در این برنامه به صورت اختصاصی شبهات اسلام ستیزان پاسخ داده می شوند یا این که به بیان معجزات علمی و تاریخی قرآن پرداخته می شود. این ارشیو شامل 60 قسمت در 67 ساعت برنامه است.
برای دانلود به لینک های زیر بروید



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

دانلود کامل برنامه اصحاب

بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود کامل برنامه اصحاب




برنامه اصحاب از اقای عبدالله کشتکار از شبکه نور پخش می شود. همانطور که از نام این برنامه پیداست، موضوع آن به صورت اختصاصی به اصحاب گرانقدر رسول الله می پردازد. در این برنامه آقای کشتکار به شبهاتی که بر اصحاب وارد ساخته اند و همچنین بیان فضیلت های آنان خواهد پرداخت. آرشیوی که تقدیم تان شده است شامل 79 قسمت در 79 ساعت از این برنامه را شامل می شود.
برای دانلود فایل ها روی لینک های زیر کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

دانلود آرشیو صوتی کامل برنامه خانه عنکبوت

بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود آرشیو صوتی کامل برنامه خانه عنکبوت

برنامه بعدی که تقدیم تان می کنیم، برنامه آقای محمد باقر سجودی، شیعه هدایت یافته است که خانه عنکبوت نام دارد و از شبکه جهانی نور پخش می شد. این برنامه از تیر ماه 1395 به بعد دیگر پخش نمی شود و در 32 قسمت به پایان رسیده است. موضوع این برنامه، عقاید گمراهان است. بدلیل سست بودن عقاید گمراهان بمانند تار عنکبوت، اسم این برنامه خانه عنکبوت انتخاب شده است. لازم به ذکر است آقای محمد باقر سجودی در برنامه دیگری که "برهان قاطع" نام دارد این بار از هر صفحه قرآن کریم بر علیه گمراهان دلیل می آورد. شما می توانید این برنامه ایشان را نیز از وبلاگ قرآن هدایتگر است به صورت صوتی دانلود فرمایید.

وبلاگ قرآن هدایتگر است آرشیو صوتی کامل برنامه خانه عنکبوت را برای شما تدارک دیده است. با کلیک بر روی عنوان "لینک 1" یا کلیک بروی عکس، به صفحه دانلود می روید و در آن جا می توانید کل فایل ها، یا تک تک دانلود فرمایید

در صورت بروز هر گونه مشکل، یا نیاز به راهنمایی به ما اطلاع دهید

آخرین تاریخ بروزرسانی: 14 تیر 1395

این برنامه در 32 قسمت به پایان رسیده و دیگر پخش نمی شود

برای دانلود، روی عکس ها کلیک کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

پاسخ به شبهه جنب شدن مردان در خانه ام المومنین عایشه

بسم الله الرحمن الرحیم

پاسخ به شبهه جنب شدن مردان در خانه ام المومنین عایشه

 

در این پست قصد داریم در مورد حدیث شماره 442 در کتاب صحیح مسلم، یکی از 6 کتاب اصلی اهل سنت بحث کنیم. این حدیث در مورد ام المومنین عایشه است و گویا کسانی که مغزشان به سوی هرزگی تمایل دارد، از آن برداشت غلطی کرده اند در صورتی که این حدیث صحیح است

اما چرا وقتی از نظر ما این حدیث صحیح است، گمراهان از آن برداشت بد می کنند؟ یعنی ممکن است اهل سنت نیز همان برداشت را کرده باشد و با وجود این حدیث را هم صحیح دانسته باشد؟ اگر نه پس چرا حدیث را صحیح دانستیم؟ بیایید برداشت ما را بخوانید

از این حدیث برداشت " جنب شدن مردان در خانه عایشه" کردند. می گویند عایشه، یعنی کسی که خدا در موردش فرموده، مادر مومنان ( سوره احزاب آیه 6 )، مردهایی که به مکه می آمدند را به خانه خود راه می داد و به اتاق خود می برد و آن جا جنب می شدند. خانه ای که قبلا منزلگاه نزول وحی بوده، حالا شده فاحشه خانه؟ خجالت چیز خوبی نیست؟ شرم بر شما! ما این را می گوییم؟

 

متن عربی به همراه ترجمه:

این حدیث صحیح است

(442)- [293] وحَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ جَوَّاسٍ الْحَنَفِیُّ أَبُو عَاصِمٍ، حَدَّثَنَا أَبُو الأَحْوَصِ، عَنْ شَبِیبِ بْنِ غَرْقَدَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شِهَابٍ الْخَوْلَانِیِّ، قَالَ: " کُنْتُ نَازِلًا عَلَى عَائِشَةَ، فَاحْتَلَمْتُ فِی ثَوْبَیَّ، فَغَمَسْتُهُمَا فِی الْمَاءِ، فَرَأَتْنِی جَارِیَةٌ لِعَائِشَةَ، فَأَخْبَرَتْهَا، فَبَعَثَتْ إِلَیَّ عَائِشَةُ، فَقَالَتْ: مَا حَمَلَکَ عَلَى مَا صَنَعْتَ بِثَوْبَیْکَ؟ قَالَ: قُلْتُ: رَأَیْتُ مَا یَرَى النَّائِمُ فِی مَنَامِهِ، قَالَتْ: هَلْ رَأَیْتَ فِیهِمَا شَیْئًا؟ قُلْتُ: لَا، قَالَتْ: فَلَوْ رَأَیْتَ شَیْئًا غَسَلْتَهُ، لَقَدْ رَأَیْتُنِی وَإِنِّی لَأَحُکُّهُ مِنْ ثَوْبِ رَسُولِ اللَّهِ یَابِسًا بِظُفُرِی

عبدالله بن شهاب خولانی می‌گوید: من در منزل عائشه مهمان شدم و در لباس‌هایم احتلام شدم. پس آن را در آب فرو کردم، کنیز عائشه مرا دید و از این مسأله عائشه را با خبر ساخت. پس عائشه شخصی را به سویم فرستاد تا از من بپرسد: چه چیزی تو را وا داشت که با لباس‌هایت چنین کردی؟ جواب داد: من در خواب دیدم آن‌چه که مردم در خواب می‌بینند. عائشه جواب داد: آیا در لباس‌هایت چیزی مشاهده کردی؟ گفتم: خیر. عائشه فرمود: اگر چیزی می‌دیدی، می‌شستی و من یاد دارم که منی خشک را از لباس پیامبر صلى الله علیه وسلم با ناخن دور می‌کردم.

 

این حدیث در سنن ترمذی به این صورت آمده است

این حدیث نیز صحیح است

(108)- [1 : 35] حَدَّثَنَا هَنَّادٌ، حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَنْ الْأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ هَمَّامِ بْنِ الْحَارِثِ، قَالَ: " ضَافَ عَائِشَةَ ضَیْفٌ، فَأَمَرَتْ لَهُ بِمِلْحَفَةٍ صَفْرَاءَ، فَنَامَ فِیهَا فَاحْتَلَمَ، فَاسْتَحْیَا أَنْ یُرْسِلَ بِهَا وَبِهَا أَثَرُ الِاحْتِلَامِ، فَغَمَسَهَا فِی الْمَاءِ ثُمَّ أَرْسَلَ بِهَا، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: لِمَ أَفْسَدَ عَلَیْنَا ثَوْبَنَا إِنَّمَا کَانَ یَکْفِیهِ أَنْ یَفْرُکَهُ بِأَصَابِعِهِ، وَرُبَّمَا فَرَکْتُهُ مِنْ ثَوْبِ رَسُولِ اللَّهِ بِأَصَابِعِی ".

قَالَ أَبُو عِیسَى: هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ، وَهُوَ قَوْلُ غَیْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ K وَالتَّابِعِینَ وَمَنْ بَعْدَهُمْ مِنَ الْفُقَهَاءِ، مِثْلِ: سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ، وَالشَّافِعِیِّ، وَأَحْمَدَ، وَإِسْحَاق، قَالُوا فِی الْمَنِیِّ یُصِیبُ الثَّوْبَ: یُجْزِئُهُ الْفَرْکُ وَإِنْ لَمْ یُغْسَلْ، وَهَکَذَا رُوِیَ عَنْ مَنْصُورٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ هَمَّامِ بْنِ الْحَارِثِ، عَنْ عَائِشَةَ، مِثْلَ رِوَایَةِ الْأَعْمَشِ، وَرَوَى أَبُو مَعْشَرٍ هَذَا الْحَدِیثَ، عَنْ [ ج  1 : ص  36 ]

شخصی در منزل عایشه مهمان شد، عایشه دستور داد که به او لحاف زردرنگی بدهند. مهمان در آن لحاف خوابید و احتلام شد، پس شرمش آمد که آن لحاف را با آن‌که در آن اثر احتلام است، پیش عایشه بفرستد، پس آن را در آب شست. سپس نزد عایشه فرستاد. عایشه فرمود: چرا لحاف ما را خراب کرده‌ است؟ این قدر کفایتش می‌کرد که آن را با ناخن‌هایش بخراشد و من هم بسا اوقات آن را با ناخن‌هایم از لباس پیامبر صلى الله علیه وسلم می‌خراشیدم.

 

هر جا دیدید گفتند، "فاحشه بودن عایشه" در کتب خود اهل سنت آمده است، منظورشان این دو حدیث است

تصور می کنید اعمالی که اکنون بنا بر حکم شرع انجام می دهید، این احکام چطور به شما رسیده است؟ احادیثی این چنین هستند که حکم را مشخص می کنند. هر کدام از اصحاب که همه چیز را نمی دانستند، وقتی مشکلی برایشان پیش می آمد نزد رسول می رفتند. با توجه به وفات رسول، عایشه به عمل رسول اشاره می کند تا آن شخص مطمین شود. هم چنان که خواندید این مشکل برای رسول پیش آمده بود، و عایشه در حضور رسول عملی انجام داده و اگر قرار می بود که آن عمل ام المومنین اشتباه باشد، رسول به عایشه متذکر می شد که این برخلاف شریعت خداست، لباس را بشور. پس این عمل عایشه مورد تایید رسول بوده است.

حقیقت این حدیث از این قرار است:

ام المومنین شخص مهمی بودند، در مکه مسافرخانه داشت و اشخاص که از راه دور به مکه می آمدند در مسافرخانه ایشان استراحت می کردند. این شخص هم در مسافرخانه ایشان مهمان بودن نه در اتاق شخصی عایشه، مثل این است که من به شهری برم و در مسافرخانه شخص مهمی مهمان بشم و این مشکل برام پیش بیاد و تعریف کنم که: من به فلان شهر رفتم و مهمان فلان شخص مهم بودم و این مشکل برام پیش آمد و... آیا این به معنی آن است که من رفتم به خانه فلان شخص و در اتاق شخصی اش فلان و فلان کردم؟ این سنت پسندیده ای هست که از رسول به عایشه رسیده است و مهمان نواز بودن او را می رساند

احتلام یعنی: در خواب انزال صورت گرفته است. احتلام با زنا متفاوت است؛ آن کسی در شب احتلام می‌شود، که زمان زیادی از نزدیکی با همسرش گذشته باشد. این شخص در روایت، در سفر بوده پس مدت زیادی از همسرش دور بوده برای همین طبیعی هست که این مشکل برای او پیش بیاید. می گویند: خب چرا مهمان خانه عایشه؟ عمق تنفر و کوته فکری را ببینید که چه به روزشان آورده است. مگر شما وقتی خواب هستید، اراده و اختیار این را دارید که احتلام بشوید یا نشوید؟ یعنی شما مدعی هستید خودتان تصمیم می گیرید در کجا محتلم شوید و در کجا نشوید؟ در این صورت شما درواقع سوپر انسان هستید!

در حدیث اولا این عایشه نیست که سوال و جواب می کند بلکه کنیز اوست و بعد از آن که کنیز عایشه را در جریان قرار می دهد. ام المومنین در حضور کنیزش با او هم کلام می شود. مهم تر آن که مهمان خجالت زده بوده است و خودش دست به کار تمیز کردن لباس ها زده است. ضمن اینکه ام المومنین در خانه خود بوده اند، و برای آن شخص لباس "فرستاده اند" در ادامه حدیث آورده شده که آن شخص خاسته بعد از شستن لباس ها، آنها را بفرستد که در این حین کنیز عایشه او را دیده و... پس یعنی در خانه عایشه نبوده است.

ما این برداشت را کردیم، ما نیک گمان بردیم برای همین حدیث را صحیح می دانیم وقتی کسی به ما بگوید: رفتم خانه فلان و محتلم شدم ما گمان بد نمی بریم که با خانم خانه ....

هر کس این حدیث را برای شما با آن برداشت تعریف کرد به او بگویید: اگر کسی بیاید و برای من تعریف کند که روزی مهمان تو بود و در خانه ات احتلام شد و رویش نمی شد که لباس ها را کثیف شده به تو برگرداند و... آیا ما مجاز هستیم این فکر را بکنیم که حتما با خانم تو .... که احتلام شده است؟

پس یاد بگیرید که نیک بیاندیشید؛ این دستور از جانب دین شماست آیا شما مومن هستید؟ که الله فرموده ام المومنین؟

 

آیا شما این آیه را دیدید و این گمان بد را از این احادیث کردید و آن تهمت را زدید؟

و کسانی که زنان پاکدامن را متهمّ می‌کنند، سپس چهار شاهد نمی‌آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید؛ و آنها همان فاسقانند!(24:4)

چرا هنگامی که این را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟!(24:12)

چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند!(24:13)

 

توجه: این پست کامل نیست

در آینده ویرایش خواهد شد.

 

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

برادران یوسف از پدرشان طلب استغفار کردند یا به او متوسل شدند

بسم الله الرحمن الرحیم

برادران یوسف از پدرشان طلب استغفار کردند یا به او متوسل شدند؟

 

در این پست قصد داریم در مورد آیات 97 و 98 سوره یوسف بحث کنیم تا ادعای گمراهان را که برای اثبات شفاعت و توسل، به این آیه استناد می کند به چالش کشیده و رد کنیم.

آیه مورد بحث این است:

قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ

گفتند: «پدر از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم»(12:97)

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی ? إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

گفت: «بزودی برای شما از پروردگارم آمرزش می‌طلبم، که او آمرزنده و مهربان است!»(12:98)

سوره یوسف آیات 97 و 98

 

ادعایشان این است که چطور فرزندان یعقوب او را خواندند و گفتند: ?یَ??أَبَانَا ?س?تَغ?فِر? لَنَا ذُنُوبَنَا? إِنَّا کُنَّا خَ?طِ‍?ِینَ 97 قَالَ سَو?فَ أَس?تَغ?فِرُ لَکُم? رَبِّی??.

در جواب شان باید گفت:

اهل سنت مخالف توسل و شفاعت نیست!!! اگر من از شما بخواهم که برایم طلب دعای خیر کنید، این متوسل شدن من به شما هست، و اهل سنت توسل به آدم زنده را مجاز می داند.

توسل را باید با توجه به دستور العمل هایی که خدا فرموده، کرد. خدا فرموده کسی جز من را برای کمک به فریاد نطلبید. خب مسلما منظور آن نیست که محمد نمی تواند از اهل مدینه برای ساخت مسجد کمک بگیرد! خدا همیشه در کتابش مطالب را کلی بیان می کند، برای همین کلمه کلی "کسی" را آورده تا ختم کلام باشد سوال این است" آیا "کسی" شامل رسولان و... می شود؟ اگر شامل شان نمی شود، پس حتما آن ها خدا هستند! خدا دستور به اقامه نماز داده است، پس شما می توانید به نمازتان متوسل بشوید به این دلیل که دستور صریح خداست. "خدایا نماز و روزه ام را قبول کن و کفاره ی گناهانم کن"

این توسل مورد تایید اهل سنت هست اما بد نیست این نامه از نهج البلاغه را بخوانید که واقعا جای تامل دارد. بعبارتی امیرالمومنین دیگر از این واضح تر نمی توانست بگوید که نه شفیعی و نه واسطه ای بین ما و الله در کار هست.

امام علی در کتاب نهج البلاغه نامه شماره 31 در وصیت به امام حسن، بعد از جنگ صفین نوشته است:

بدان!همان کسى که گنجهاى آسمانها و زمین در اختیار دارد بتو اجازه دعاو درخواست را داده است و اجابت آن را نیز تضمین نموده،بتو امر کرده که ازاو بخواهى تا بتو عطا کند و از او در خواست رحمت نمائى،تا رحمتش را بر تو فرو فرستد خداوند بین تو و خودش را کسى قرار نداده که حجاب و فاصله باشد و تورا مجبور نساخته که بشفیع و واسطه‏اى پناه ببرى.

 

اما داستان فرزندان یعقوب نبی

اول اینکه یعقوب نبی، زنده بود و فرزندانش نزد پدر زنده شان رفتند، نه سر قبر یعقوب!!! ولی شما از کسی که مرده است حاجت می خواهید! بین این دو عمل، زمین تا آسمان تفاوت هست. به فرض اگر این آیه را هم توسل حساب کنیم، ولی باز مشابه نیستند. شما سعی دارید از توسل به یک زنده، اثبات توسل به مرده کنید و این منطقی نیست.

ظلم ها و ستم های فرزندان یعقوب بر پدرشان بر هیچ کدام از شما، پوشیده نیست و همه داستانش را و حتی فیلمش را هم دیده اید؟ آنها به مدت 40 سال پدرشان را در رنج و عذاب و ناراحتی گذاشتند، جلوی چشم شان پدرشان را ذره ذره کشتند، نابینایش کردند، مهم تر این که به نبی خدا دروغ گفتند!!! وظیفه آنها بود تا وقتی پدرشان در قید حیات هست از او حلالیت بخواهند

اگر کسی عزیز شما را بدزدد برای سالیان، و بعد بازگرداند، آیا وظیفه اش نمی دانید که از شما و فرزندتان و همینطور برای خودش نزد الله طلب بخشش و توبه کند، آیا براحتی از او می گذرید؟ به همین دلیل یعقوب نیز گفت: در آینده برایتان طلب استغفار می کنم. چون بخشش عمل پسرانش کار آن لحظه نبود.

این عذر خواهی است و نه متوسل شدن به شما! این حق الناس است. شما برای اینکه حق کسی بر گردنتان نباشد، حتما باید رضایت طرف را جلب کنید و اگر نه هرگز بخشیده نمی شوید و در قیامت از حق الناس پرسیده می شود فرزندان یعقوب هم دقیقا این کار را کردند.

آنها در حق چندین نفر ظلم کردند. ظلم آن ها در حق الله بود که خلاف دستورات او عمل کردند، در حق نفس خودشان بود که به گناه آلوده شدند، در حق یوسف و همچنین در حق پدرشان که به آنها نیز ستم کردند. پس می بایست از همه این ها پشیمان شده و توبه کنند، پس وقتی به ظلم شان پی بردند و رسوا شدند، از ستمی که در حق خود کرده بودند با اعتراف به ستم کردن در حق نفس خود به درگاه الله توبه کردند، از الله نیز توبه خواستند، از یوسف نیز همینطور و در نهایت نزد پدرشان رفتند. (در سوره یوسف آیات 91 و 92 ) و جالب است که یوسف در این آیات می گوید: هیچ سرزنشی از جانب من امروز بر شما نیست چون قبلا هم به دیدار من آمده اید و اگر من می خواستم انتقام بگیرم در همان لحظه آن کار را می کردم، بواسطه کرمی که الله در حق من روا داشته است من قبل تر شما را بخشیده بودم و الله نیز از شما گذشت خواهد کرد زیرا او مهربان است (قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ ? یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ ? وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ) ولی جواب یعقوب به فرزندانش این نیست که من امروز شما را می بخشم! بلکه می گوید در آینده دور برایتان طلب استغفار می کنم. خب شما وقتی ظلمی در حق کسی می کنید برای اینکه بخشیده شوید باید بروید رضایتش را جلب کنید و به او می گویید: من را ببخش! از حق خودت بگذر یا مرا قصاص کن! به خدا بگو که از حق خودت گذشته ای تا خدا هم از من بگذرد!

فرزندان یعقوب هم دقیقا همین عمل را انجام دادند و شرک نگفتند و عین درستکاری هست. چرا؟ چون بخشش خدا در بحث حق الناس، بعد از بخشش بنده ایست که مورد ظلم واقع شده است.

اگر آن ها توبه می کردند ولی پدرشان برای آن ها طلب بخشش نمی کرد، خدا هرگز توبه آن ها را قبول نمی کرد، چون این حق یعقوب است بر گردن آن ها، نه حق الله!!! کما این که در طول سالیان، آنها قطعا با دیدن وضع پدرشان دچار ندامت و عذاب وجدان شده اند و شاید حتی طلب مغفرت هم کرده باشند، اما تا وقتی رضایت قلبی و نه ظاهری پدرشان را جلب نمی کردند این ها بی معنی بود

ثانیا اینکه حضرت یعقوب در آیه 67 به فرزندان خود گفته بود:

وَمَا أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ ? إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ

و من چیزى از خدا را از شما دور نمى‌توانم داشت. فرمان جز براى خدا نیست

سوره یوسف آیه 67

پس چطور این کلام یعقوب را نادیده می گیرید؟ این تصمیم، که آن بلا را سر یوسف بیاورند، برادرانش به اختیار خود گرفتند. ولی سنت خدا این بود که اگر این عمل را مرتکب شوند، آن چنان رسوا خواهند شد.

و همینطور هم شد، شما خودتان راه را انتخاب می کنید، ولی این خداست که نتایج اعمال را از قبل طراحی کرده است. ما در جهانی هستیم قانون مند، و کامل طراحی شده، ما مختاریم که کدام راه را انتخاب کنیم، ولی نتایج از قبل طراحی شده اند. این همان قضا و قدر الهی است که یعقوب از آن سخن می گوید. سنت خدا این است، هر کس تا وقت حیاتش، اگر حقی، از کسی بر گردنش هست باید از او حلالیت بخواهد

چرا خودتان را هم ردیف فرزندان یعقوب قرار می دهید؟

چرا دنبال این هستید عملی که آن ها انجام داده اند، شما هم انجام دهید؟

چرا می گویید ما این عمل را انجام میدهیم، چون فرزندان یعقوب انجام دادند؟

اگر می گویید: گناهکاریم، چرا دعای بنده گان مخلص خدا و خود رسولان را نمی بینید؟ چرا نمی بینید همه آن ها، در دعا هایشان خدا را و فقط خدا را مستقیم خواندند

آیه مورد بحث در مورد استغفار خواستن است، استغفار به هیچ وجه ربطی به توسل ندارد، پس این آیه به هیچ وجه اثبات توسل نیست.

 

توجه: ممکن است ادله بیشتر و بهتری

در ویرایش های بعدی به این پست اضافه گردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

آیات روشنگر – بخش چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات روشنگر بخش چهارم

یک مومن اشتباه می کند اما هم چنان مومن نامیده می شود

 

گمراهان می گویند: با توجه به این آیه و آیات بعدی (آیات 3 و 4 سوره حجرات) نتیجه می گیریم که صحابه (عمر و ابوبکر) بی ایمان هستند که این گونه عمل می کردند و باز در نتیجه بدلیل بی احترامی و توهین به رسول الله مرتد و کافر هستند!!!.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ

اى کسانى که ایمان آورده‌اید، صداى خود را از صداى پیامبر بلندتر مکنید و همچنان که با یکدیگر بلند سخن مى‌گویید با او به آواز بلند سخن مگویید، که اعمالتان ناچیز شود و آگاه نشوید.(49:2)

سوره حجرات آیه 2

در جواب باید گفت؛ الله علم بی مانند دارد. وقتی می گوییم بی مانند، یعنی خاص اوست دانستن آنچه که پیش از این بوده، هست و خواهد آمد. تمام ایات قرآن در سایه این اصل نازل شده اند. گمراهان می گویند این آیه در شان صحابه و علی الخصوص عمر بن خطاب و ابوبکر صدیق نازل شده که صدای خود را در حضور رسول الله بلند می کردند و این یک توهین به رسول الله و در نتیجه اثبات کفر آنان است!!!

براستی اگر شیطان سوار بر دوش شان نشده و قلب و چشم شان را نبسته است، پس چرا اول آیه را نمی بینند؟ آیه در خطاب صحابه است درست، ولی آنها را با چه لفظی خطاب قرار می دهد؟ خب این آیه چه وقت نازل شده؟ بعد از عمل یا قبل از عمل؟ اگر بعد از عمل است و آن عمل منجر به کفر است، چرا حکم نهایی خطاب قرار دادن آن اشخاص با صفت ای مومنان است؟!!! اگر با این عمل آنها مرتد و کافر شدند پس چرا باز خطاب به آن ها می فرماید: ای مومنان؟!!! اگر قرار بود حرف شما درست باشد، این آیه بعد از انجام آن عمل صورت گرفته نباید کسانی را که بدلیل آن عمل کافر شده اند، مومن خطاب کند!!! خدا کسی را که مشرک است مومن نام نمی گذارد و مورد خطاب قرار نمی دهد! مثل این است کسی را که اثبات شده فلانی را کشته ولی باز با عنوان بی گناه صدا بزنیم او را مبرا دانسته و تبرئه کنیم!!! معقول است؟ شما این ادعا را دارید.

ولی این آیات چیزی جز امر و نهی و تربیت صحابه بزرگوار نیست، اگر شما این امر و نهی را دلیل بر تکفیر و ارتداد صحابه می دانید باید نوح و حتی ابراهیم خلیل الله را نیز کافر بدانید، به دلیل زیر:

قبل از آن سوال این است؛ بی ادبی نسبت به خدا بزرگتر است یا بی ادبی نسبت به رسول خدا؟ بر پیامبران اتمام حجت شده و حقایقی را می دانند که بشرهای عادی به آن آگاه نیستند، (و می آیند تا همین حقایق را با مردم به اشتراک بگذارند) حال این پیامبران با وجود این مقام اگر مرتکب اشتباهی بشوند عذاب شان بسیار بزرگتر از دیگران خواهد بود، یعنی عملی ممکن است برای مردم بدلیل جهل شان زیاد مطرح نشود، ولی همان عمل به هیچ وجه نباید از جانب علی الخصوص رسولان بدلیل آگاهی شان به عظمت خدا انجام شود، درست است؟ البته که موافقید.

حال آیاتی را بخوانید که در آن نوح عملی را انجام داد که نباید از یک رسول بعد از آنکه حقایق بر او عرضه شده است سر بزند، بخوانید:

نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو حق است؛ و تو از همه حکم‌کنندگان برتری!»(11:45)

فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز می‌دهم تا از جاهلان نباشی!!»(11:46)

گفت: اى پروردگار من، پناه مى‌برم به تو، اگر از سر ناآگاهى چیزى بخواهم، و اگر مرا نیامرزى و به من رحمت نیاورى از زیان‌کردگان خواهم بود.(11:47)

ببینید، در اینجا الله نه تنها به نوح یاد می دهد و تعلیم می دهد که از او چه چیز را بخواهد، بلکه با ذکر این روایت در قرآن ما را نیز تعلیم می دهد که چگونه بخواهیم و این یک نوع تربیت و ادب آموختن است. نوح می دانست حتی اگر همین نجات فرزند کافرش را از خدا بخواهد این را از سر ناآگاهی می گوید، ولی باز آن حرف را گفت. بخاطر همین درخواست، از زیانکاران شد و اگر خدا توبه اش را نپذیرفته بود، سرانجام زیانکاران چیست؟ مگر خدا با پیامبرانش نیز تعارف دارد؟ خدا قبل از برگزیدن شان از آنها پیمان گرفته است. حال سوال این است: خدا عالم مطلق است و نوح در مقابل این علم خدا جاهلی بیش نیست، آیا این انسان اگر از خدا نجات یک کافر را بخواهد، علم او را زیر سوال نبرده است؟ یعنی خدای عالم مطلق اگر خیری در پسر نوح مثلا در 100 سال بعد می دید که او مسلمان می شود، آیا قبل از آن به نوح نمی گفت که او را نیز با خود ببرد؟ اگر نه، پس چرا نوح به همین در ادامه آیه معترف می شود که او ظالم و جاهل است؟ واقعیت این است که علم مطلق خدا آینده را می داند که آن پسر کافر در آینده نیز کافر می ماند، ولی علم نوح فاقد آن است تا درک کند، پس نوحی که آن درخواست را فقط بدلیل احساسات پدری اش از خدا خواست جاهلانه عمل کرد. همین فراید در بحث ابراهیم خلیل الله و پدرش صادق است. واقعا برای اثبات کفر صحابه تا کجا پیش میروید؟ این استدلالات سخیف چیست؟ حرفی میزنید که بنفع هوای نفس تان است ولی همان حرف در جایی دیگر نصف اسلام را بر باد می دهد!.

سخن پایانی این که الله با علم بی مانند خود می دانست برخی که فقط دنبال تکفیر صحابه هستند، خواهند آمد و از این آیه استفاده می کنند، برای همین قبل از هر چیز، بله قبل از هر چیزی ایمان صحابه بزرگوار را به اثبات می رساند و حتی با وجود آن عمل خطاب به آنها می فرماید "یا ایها الذین آمنوا" تا این آیتی باشد در دست مومنان در مقابل تکفیری ها که تو دهنی سختی بر آنان بزنند.

این را مانند یک نمایش تصور نکنید!!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN