بسم الله الرحمن الرحیم

خدا به چه کسی اذن داده است؟

 

گمراهان هر وقت دلیلی بر چیزی که می گویند نمی یابند، نهایتا جواب شان جز این نخواهد بود که: این کار به "اذن خدا" صورت می پذیرد

اگر این رویه درست باشد هر دینی با هر تفکری می تواند بر ادعاهای باطل خود با همین استدلال رنگ "حق بودن" بزند و ایراداتی را که دیگران بر آنها وارد می کنند رد کرده و خود را حق بنمایانند

این دین ها و تفکرات باطل تنها کافی است بگویند: این به اذن خدا صورت گرفته است. اصلا فرقی نمی کند، چه بودایی باشد، چه هندو، چه مسیحی و...

خدا این همه دین را نازل نکرده است، بلکه خدا تنها یک دین و آن هم تسلیم بودن بی چون و چرا در مقابل فرمانش را نازل کرده است و این انسان بوده که در اثر گذر زمان، فراموشی و غفلت، دست به فرقه فرقه کردن آیین یکتا و واحد خدا زده است

ولی مگر آیا ممکن است هر چیزی را به خدا نسبت داد که بله این به اذن خدا است؟ از کجا باید بدانیم که خدا به کسی اذن داده است یا خیر؟ و چطور بدانیم چه کسی است که بر خدا دروغ می بندد؟ آیا هر انسانی می تواند کتابی بنویسد و به نیابت از خدا و از جانب او به دیگران اذن دهد و بگوید فلانی این اذن را دارد؟ در این صورت آیا خدا برای حقانیت آن ادعا و آن کتاب دلیلی نازل کرده است؟

این قرآن کتابی است از سوی الله و هر چیزی که در آن ذکر شده به علم او ضروری آمده که گفته بشود. اگر در مورد مطلبی چیزی ذکر نشده به علم الله آن ضروری نبوده است. چون قرآن کتاب پیش گویی و اتم و هسته و... نیست بلکه کتاب قوانین و حدود و شریعت الله است. مثل کتاب قانون جمهوری اسلامی ایران! درواقع قرآن کتاب زندگی است. برخی انتظار دارند که الله در این کتاب در مورد هر چیزی سخن گفته باشد و در پی این هستند که ناآگاهانه چیزهایی را به قرآن نسبت بدهند

در حالی که این عملی گمراهانه است و فقط از سوی کسانی صورت می گیرد و دنبال می شود که سست ایمانانند. کسانی اند که خیال می کنند قرآن اکنون، بنظر می آید فقط برای زمان 1400 سال قبل بوده و اکنون باید به روز آوری شود و اگر نشود انگار باطل بر حق پیروز شده است!

همین تفکر باعث می شود که نه تنها خود گمراه شوند بلکه خلق را هم به گمراهی بکشانند، چیزهایی را به آیات نسبت می دهند که نه تنها منظور آیه آن نبوده بلکه دروغی است که بر خدا می بندند و خیلی زود از سوی دشمنان دین رد می شود و باعث سستی ایمان و حتی بی ایمانی کسانی خواهد شد که بر همین تفکر باطل اند و آن را نیز دنبال می کنند.

 

می گویند امامت از بس مقام والایی دارد که امام همه رمز و راز هستی را به "اذن الله" می داند و.... چیزهایی دیگر که همگی به خوبی می دانیم و در اینجا دیگر چند باره مطرح نمی شوند

می گویند امامت مقام والایی ایست از رسول هم والاتر، امامت بعد از مقام رسول است و هر کسی امام نمی شود.! استناد آنها به آیه 124 سوره بقره است که خدا پس از آنکه ابراهیم حنیف (درود بر او باد) را به پیامبری برگزید و مورد آزمایش های سخت قرار داد و آزمود، به امامت رسانید

پس آیا هر امامی قبل از امامت باید رسول باشد؟ چون خدا ابراهیم را ابتدا رسول برگزید و تحت آزمایش های بسیار سخت قرار داد، کدام یک از ائمه تحت این آزمایش ها قرار گرفته اند؟ شما که می گویید آنها حتی از طفولیت امام هستند!!! و این نشان می دهد که تمام این ها را از جانب خود بر می بافید. ولی مگر امامان شما رسول بوده اند؟ خاتم پیامبران چه می شود؟ اگر از طریق ابراهیم که پدرش مشرک بود به رسولی که طبق قرآن پدر هیچ کس نبوده به علی!!! رسیده است، پس اولا اگر امامت مقام والایی است، چرا خدا نفرموده که رسول امام است؟ این ظلمی است بر مردم. در طول تاریخ تمام اهداف خدا فقط سعادت انسان است و خدا به صراحت می فرماید که هرگز از گفتن حق شرم نمی کند و بخاطر چیزی و کسی حق را کتمان نمی کند، ولی چرا وقتی به ائمه شما که می رسد همه چیز برعکس می شود؟

پس ابراهیم و محمد که امام بوده اند امامان چندم شما هستند ای 12 امامی ها؟ این درست نیست که خدا مقام امامت را به ابراهیم بدهد ولی ما او را امام خود ندانیم!

این همه توانایی به امام داده اید و همه را این گونه توجیه می کنید که به اذن الله هستند، از آن طرف می گویید که اطاعت از امام اطاعت از خدا و رسول است و درواقع واجب است

روایات بسیاری عرضه می کنید که هر کس به امامت اعتقاد نداشته باشد کافر است (ذکر این نکته لازم است: کافر بدلیل گمراهی اش کافر می شود، پس فرقی نمی کند اگر به جای کلمه کافر، بگویید کسی به امامت اعتقاد نداشته باشد گمراه است. کما این که آقای رفیعی در برنامه سمت خدا که رد بر سخنان شان در پست های قبل گذشت، این را گفتند. همه ی گمراهان اگر در زندگی دنیا مورد عنایت خدا قرار نگرفته باشند قطعی است که در آخرت بازخواست می شوند)

پس اگر اطاعت از امام و عدم اطاعت باعث سعادت یا کفر و گمراهی و جهنمی شدن می شود، باید الله این امام را به مردم می شناساند تا از او پیروی کنند و راه سعادت را پیش بگیرند چون می دانیم که الله تمام راههایی را که باعث سعادت انسان می شوند به روشنی و نه در قالب سر و راز و... بر مردم عرضه کرده است.

در قرآن داریم که رسولان برای سعادت انسان، به اذن الله برگزیده می شوند تا مردم را تذکر دهند و یادآوری کنند و از طرفی فرموده است که من به اینان اذن داده ام از آنها اطاعت کنید که راه سعادتان را که من می خواهم، از طریق آنها به شما نشان میدهم، هر کس از رسولان اطاعت نکند کافر است.

سوره احزاب آیات 45 و 46

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا

اى پیامبر، ما تو را فرستادیم تا شاهد و مژده‌دهنده و بیم‌دهنده باشى.(33:45)

وَدَاعِیًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِیرًا

و مردم را به فرمان خدا به سوى او بخوانى، و چراغى تابناک باشى.(33:46)

سوره مائده آیه 110

إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا ۖ وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ ۖ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنْفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی ۖ وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی ۖ وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِی ۖ وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ

یاد کن‌ هنگامى را که خدا فرمود: «اى عیسى پسر مریم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور، آنگاه که تو را به روح‌القدس تأیید کردم که در گهواره [به اعجاز] و در میانسالى [به وحى‌] با مردم سخن گفتى؛ و آنگاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم؛ و آنگاه که به اذن من، از گِل، [چیزى‌] به شکل پرنده مى‌ساختى، پس در آن مى‌دمیدى، و به اذن من پرنده‌اى مى‌شد، و کور مادرزاد و پیس را به اذن من شفا مى‌دادى؛ و آنگاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون مى‌آوردى؛ و آنگاه که [آسیب‌] بنى‌اسرائیل را -هنگامى که براى آنان حجتهاى آشکار آورده بودى- از تو باز داشتم. پس کسانى از آنان که کافر شده بودند گفتند: این‌[ها چیزى‌] جز افسونى آشکار نیست.(5:110)

سوره ابراهیم آیه 11

قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَمَا کَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

پیامبرانشان به آنان گفتند: «ما جز بشرى مثل شما نیستیم. ولى خدا بر هر یک از بندگانش که بخواهد منّت مى‌نهد، و ما را نرسد که جز به اذن خدا براى شما حجّتى بیاوریم، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.»(14:11)

سوره احزاب آیه 36

هیچ مرد مؤمن و زن مؤمنى را نرسد که چون خدا و پیامبرش در کارى حکمى کردند آنها را در آن کارشان اختیارى باشد. هر که از خدا و پیامبرش نافرمانى کند سخت در گمراهى افتاده است.

 

همچنین خدا به فرشتگان اذن داده است و ایمان و اطاعت آنها را نیز واجب کرده است.

سوره نساء آیه 136

اى کسانى که ایمان آورده‌اید، به خدا و پیامبر او و کتابى که بر پیامبرش فرو فرستاد، و کتابهایى که قبلا نازل کرده بگروید؛ و هر کس به خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز بازپسین کفر ورزد، در حقیقت دچار گمراهى دور و درازى شده است.(4:136)

سوره بقره آیه 98

هر که دشمن خدا، و فرشتگان و فرستادگان او، و جبرئیل و میکائیل است [بداند که‌] خدا یقینا دشمن کافران است.(2:98)

 

این آیات، اذن خدا را به فرشتگان نشان می دهند.

سوره صافات آیه 2

سوگند به آن فرشتگان که ابرها را مى‌رانند،

سوره اعراف آیه 37

تا آنگاه که فرشتگان ما به سراغشان بیایند که جانشان بستانند، مى‌گویند: «آنچه غیر از خدا مى‌خواندید کجاست؟» مى‌گویند: «از [چشم‌] ما ناپدید شدند» و علیه خود گواهى مى‌دهند که آنان کافر بودند.(7:37)

سوره مریم آیه 64

و [ما فرشتگان‌] جز به فرمان پروردگارت نازل نمى‌شویم. آنچه پیش روى ما و آنچه پشت سر ما و آنچه میان این دو است، [همه‌] به او اختصاص دارد، و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده است.(19:64)

سوره مدثرآیه 31

مأموران دوزخ را فقط فرشتگان (عذاب) قرار دادیم،

سوره حاقه آیه 17

فرشتگان در اطراف آسمان قرارمی‌گیرند (و برای انجام مأموریتها آماده می‌شوند)؛ و آن روز عرش پروردگارت را هشت فرشته بر فراز همه آنها حمل می‌کنند!(69:17)

سوره تحریم آیه 6

ای کسانی که ایمان آورده‌اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛ آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی‌کنند و آنچه را فرمان داده شده‌اند اجرا می‌نمایند!(66:6)

سوره ذاریات آیه 4

و سوگند به فرشتگانی که کارها را تقسیم می‌کنند،(51:4)

سوره زخرف آیه 80

آیا آنان می‌پندارند که ما اسرار نهانی و سخنان درگوشی آنان را نمی‌شنویم؟ آری، رسولان ما نزد آنها هستند و می‌نویسند!(43:80)

سوره فاطر آیه 1

ستایش مخصوص خداوندی است آفریننده آسمانها و زمین، که فرشتگان را رسولانی قرار داد دارای بالهای دوگانه و سه‌گانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرینش می‌افزاید، و او بر هر چیزی تواناست!(35:1)

سوره انفطار آیات 10 تا 12

و قطعاً بر شما نگهبانانى [گماشته شده‌]اند:(82:10)

[فرشتگان‌] بزرگوارى که نویسندگان [اعمال شما] هستند؛(82:11)

آنچه را مى‌کنید، مى‌دانند.(82:12)

 

هم چنین اذن خدا بر شیاطین که به این آیه اکتفا می کنیم، البته آیات سرکشی شیطان و درخواست از الله برای مهلت و اذن الله به او کافی است.

سوره زخرف آیه 36

و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!(43:36)

 

همانطور که خواندید، در این آیات خدا به وضوح اذن خود را به رسولان داده است و هم به فرشتگان، که یک سری اعمال را به اذن الله انجام دهند و در ادامه فرموده اطاعت از اینان واجب است به این دلیل که آنها سعادت شما را که من می خواهم به شما می گویند پس از ایشان اطاعت کنید و اگر دشمن شان باشید و مخالفت کنید کافر هستید چون به سعادتی که من از طریق آنها شما را راهنمایی کرده ام نرسیده اید

از طرفی خدا به جن نیز اذن داده است که انسان را وسوسه کند ولی چون ایمان به جن اصلا ربطی به سعادت انسان ندارد و بلکه باعث گمراهی اوست، خدا با آنکه به جن اذن داده نفرموده که به جن نیز ایمان بیاورید در غیر این صورت گمراه هستید، بلکه عکس آن صادق است

اگر براستی ایمان به امامت منصوص از جانب الله آن اندازه مهم است که سبب سعادت انسان ها و عدم اطاعت از آنها سبب گمراهی شان می شود، پس چرا خدا یکی از قدرت هایی که شما نسبت می دهید به امام و می گویید به اذن الله هست، در مورد آنها برای معرفی و اتمام حجت بر مردم نفرموده است؟ چرا الله تمام راههای سعادت انسان را بی آن که شرم کند و بترسد و تقیه کند و... در تمام طول تاریخ ذکر می کند، اما به ائمه شما که به میان می آیند اینطور می شود؟

خدا اذن خود را حتی به جن که ایمانش را فرض نکرده در قرآن آورده و اذن خود را به تمام کسانی که اطاعت از آنها سبب سعادت می شود داده و فرموده عدم اطاعت از اینان سبب دوزخ می شود و دشمنی با رسولان دشمنی با خداست

ما در این پست دنبال این نیستیم که از شما بخواهیم یک نصف آیه از این که عدم اطاعت از امام سبب دوزخ می شود یا اطاعت از او سعادت می آورد، بیاورید. کما این که نیست!

بلکه از شما می خواهیم همانطور که خدا به تمام کسانی که به علم خود الله ضروری است که به آنها ایمان داشته باشیم، اذن خود را به آنها در قرآن ذکر فرموده است، شما نیز آن اذنی را که خدا به امام عطا کرده است را از قرآن برای ما بیاورید!

این غیرممکن است که خدا امامت را در حدود خود قرار داده باشد ولی نه تنها اذنی که شما ادعا می کنید به او داده، نداده است بلکه حتی هرگز نصف آیه ای هم ذکر نکرده که اطاعت از امام واجب است

ما وقتی صحبت از اذن خدا می کنیم باید در کلام خود خدا دنبال آن بگردیم نه در کتاب هایی که هیچ حجتی نیستند. خدا در مورد کتاب های دیگر هرگز دلیل و سلطانی نازل نکرده و فقط کتاب خود را هدایتگر می داند

همانطور که ابتدا گفتم هر کسی می تواند در هر کتابی چیزی را به خدا نسبت دهد. خدا در کتاب خود به هر چیز ضروری ای که ایمان به آن باعث سعادت و عدم ایمان به آن باعث گمراهی می شود به روشنی آورده که این اذن من است به این بنده پس برای سعادتان از او اطاعت کنید.

وقتی امامت جایگاهی به آن اندازه والا دارد اما خبری از آن همه اذن هایی که شما ادعا می کنید نیست، یعنی در شریعت الله امامت نه تنها هیچ جایگاهی ندارد بلکه تمام حرف هایی که شما از جانب خدا به دروغ بر می بافید  که اذن به امام داده که این کار را انجام دهد و فلان و فلان، همه از ریشه باطل است

دروغی است که بر خدا می بندید و باید از کار خود بترسید اگر مومن هستید

 

پس ای مردم! خدا را آن گونه که شایسته ی خدایی اش هست مستقیم بخوانید و عبادت کنید چون احدی چون الله نمی شنود و نمی بیند. و بدانید چه ملک، چه جن و چه انس از عملش پرسیده خواهد شد و این خداست که از هر کاری که انجام دهد بازخواست نمی شود

این جمله عینا در قرآن آمده است و سبحان الله که او بیهوده سخن نمی گوید. از خدا بخواهید خالصانه، که در بخشش و عذابش از کسی اجازه نمی گیرد و با کسی مشورت نمی کند و احدی را در کارهایش شریک نمی کند

معنای اخلاص در دین را می دانید؟ معنای اخلاص جمله بالا بود که با رنگ سبز برجسته شده بود.!