بسم الله الرحمن الرحیم

وسیله برای قرب به خدا شامل چه چیزهایی می شود

 

از آنجا که قرآن را قبول ندارید و قرآن برای شما سند محکمی نیست، هیهات!!! پس از نهج البلاغه جواب این سوال را بخوانید!

در هیچ جا و از زبان هیچ بزرگواری و نه رسول و ائمه و... نیامده است که گفته باشند ما را بعنوان وسیله بخوانید و صدا بزنید، اتفاقا برعکس، رسولان برای این برگزیده شده اند که به انسان توحید و راه مستقیم به الله و فقط مستقیا الله را به انسان متذکر بشوند

ولی هر بار پس از گذشت سالیانی از دعوت آنها، مردم نسل های بعد فراموش میکردند و به شرک شان برمی گشتند، رسول هرگز برای این مبعوث نشد که به مردم بگوید، از من بخواهید، یا از علی، یا من را بخوانید...

بلکه گفت فقط خدا را صدا بزنید چون فقط خاص اوست سمیع و بصیر بودن و تمام شفاعت فقط برای خداست

رسول روحش از این دنیا بی خبر است، رسول ما و دیگر رسولان تا وقتی بین امت شان بودند می دانستند که مردم چه اجابت شان کردند ولی پس از مرگشان دیگر این مسایل برای آنها غیب بود یعنی آنها که رفتند به جهان دوم، این دنیا برایشان غیب است، همانطور که جهان دوم برای ما غیب است

آنها بعد از مردن شان نمی دانستند که آیا مردم بر راهی که دعوت شان می کردند، ماندند یا به گمراهی برگشتند! خدا در قیامت همین سوال را از رسولان می پرسد و می گوید چطور اجابت شدید؟ سرانجام دعوتتان چه شد؟

با هم بخوانیم

یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ ۖ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا ۖ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ

 (از) روزی (بترسید) که خداوند، پیامبران را جمع می‌کند، و به آنها می‌گوید: چه پاسخی به شما داده شد؟»، می‌گویند: «ما چیزی نمی‌دانیم؛ تو خود، از همه اسرار نهان آگاهی

سوره ی مائده آیه 109

رسولان تا زمانیکه در بین امتشان بودند می دانستند که آنها بر چه طریقی بودند، اما وقتی مردند دیگر خبر نداشتند آیا مردم بر راهی که دعوت شان می کردند، ماندند یا خیر

آنها می گویند: خدایا فقط تو هستی که غیب میدانی نه ما. ما نمی دانیم سرانجام دعوتمان چه شد

این دقیقا به معنی آن است که بعد از مردن شان، این دنیا برای آنها غیب است، اگر این دنیا برای آن ها غیب نبود، در جواب الله نباید بگویند که ما نمی دانیم سرانجام دعوت مان چه شد!!! بلکه باید سرانجام دعوت شان را در جواب عرض می کردند، و نه اظهار بی اطلاعی!

وقتی در پاسخ به آن سوال می گویند ما غیب نمی دانیم، دقیقا به آن معنی است که خبر از سرانجام دعوت و خبر از این دنیا ندارند و این موارد برای آنها غیب است و غیب را نیز، جز خدا، کسی نمی داند

خدا همین سوال را از عیسی که جزء پیامبران الوالعزم است نیز می پرسد

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۖ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ ۚ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ ۚ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ ۚ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ

و آنگاه که خداوند به عیسی بن مریم می‌گوید: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او می‌گوید: «منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو می‌دانی! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهی؛ و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبری

سوره مائده آیه 116

عیسی که این دنیا برایش غیب است و روحش از اتفاقات این دنیا خبر ندارد می گوید که آنها را فقط دعوت کرده که خدا را عبادت کنند و روحش هم از این خبر نداشته است که مردم بعد از او، خودش و مادرش را شفیع قرار دادن و اله گرفتند، من دون الله=پایین تر از خدا

برای همین با تعجب می گوید: خدایا از این ها پاک و مبرا هستی تو!

عیسی فقط تا آن زمان که بین مردم بود خبر داشت، پیروانش هرگز او و مادر والا مقام اش را بعنوان شفیع نمی خواندند، ولی بعد از مردنش دیگر خبر نداشت، چون این دنیا برای او غیب است. و دقیقا بعد از مردنش مردم او و مادرش را بعنوان اله گرفتند

در حضور خداوند حقیقت را می گوید و تقیه ای هم در کار نیست!!! که او هرگز چنین حرفی به آنها نگفته است، و می گوید تا وقتی بین شان بودم و زنده بودم و زندگی می کردم، فقط دعوت شان می کردم که جز تو را نخوانند و عبادت نکنند، ولی وقتی من را میراندی دیگر خود تو مراقب شان بودی. من از هیچ چیز خبر ندارم، تویی که غیب میدانی

مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ ۚ وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ ۖ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ ۚ وَأَنْتَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ

من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم؛ (به آنها گفتم:) خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانی که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم؛ ولی هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی؛ و تو بر هر چیز، گواهی

سوره مائده آیه 117

ولی برخلاف اعتقاد مسیحی ها که می گویند مریم و عیسی آنها را شفاعت می کنند، عیسی در حضور الله، نه از شفاعت حرف میزند و نه هیچ چیز دیگری، چون اجازه ندارد!!! و به خدا می گوید هر کاری خودت میدانی به صلاح شان است با آنها بکن. آنها بنده گان تو هستند

إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ ۖ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

اگر آنها را مجازات کنی، بندگان تواند؛ و اگر آنان را ببخشی، توانا و حکیمی

سوره مائده آیه 117

رسول ما هم وقتی خدا بهش خبر میدهد در قیامت، که امتش برگشتند و غیر خدا را صدا زدند، به خدا اینطور جواب میدهد

وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا

و پیامبر گفت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند

سوره ی کوبنده ی فرقان آیه 30

پس ای مردم! عیسی با آن همه مقام بزرگش، در قیامت شفاعت نمی کند و در آیه هایی که خواندید، بویی از شفاعت نمی آید

آیا شما آیه ای دارید در کتاب، که ائمه اجازه صحبت کردن دارند تا بخواهند شفاعت کنند؟ شفاعت پیشکش تان، شما اول ثابت کنید که خدا در قیامت اجازه میدهد که ائمه دهن باز کنند!!!

نه، هرگز چنین آیه ای نیست، بلکه دهها آیه هست که هیچ کس جز تا وقتی الله اجازه ی سخن گفتن به او ندهد، لب به سخن نخواهد گشود

چون در قیامت هیچکس جز به امر الله حرف نخواهد زد، چون قیامت حقیقتا امر، امر خداست، حقیقتا، آشکارا

وقتی در قیامت اجازه نداشته باشند. همین الان هم اجازه ندارند، شما هیچ دلیلی برای شفاعت ندارید، حتی ائمه نیز این را که شما ادعا می کنید هرگز نگفتند، چون آنها بزرگ شده مکتب رسول الله هستند و هرگز خلاف قرآن حرف نمی زنند، بلکه بر آن بزرگواران دروغ می بندند

خودتان را با یک سری روایت متضاد با قرآن گول میزنید خدا رسول میفرستد در طول تاریخ که جز خودش را شفیع قرار ندهیم، با این حال شما با استناد به روایت های متضاد قرآن در گمراهی می افتید و عمل مشرکان مکه را که مثل شما بنده گان خدا را شفیع قرار دادند، شما هم بندگان صالح خدا را واسط و شفیع خود قرار داده اید؟

آن هم وقتی که خدا فرموده است تمام شفاعت از آن خودش هست؟ یعنی دل شما به روایاتی خوش است که خلاف این آیه است؟

بگو: «تمام شفاعت از آن خداست، (زیرا) حاکمیّت آسمانها و زمین از آن اوست و سپس همه شما را به سوی او بازمی‌گردانند

سوره کوبنده ی زمر آیه 44

 

خطبه ی 109 نهج البلاغه

در مورد وسیله برای تقرب به خدا

همانا بهترین چیزی که انسانها می توانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا و ایمان به پیامبر (ص) و جهاد در راه خداست، که جهاد قله بلند اسلام، و یکتا دانستن خدا، بر اساس فطرت انسانی است، برپا داشتن نماز آیین ملت اسلام، و پرداختن زکات تکلیف واجب الهی، و روزه ماه رمضان سپری برابر عذاب الهی است، و حج و عمره، نابودکننده فقر و شستشودهنده گناهان است. و صله رحم مایه فزونی مال و طول عمر، و صدقه های پنهانی نابودکننده گناهان، و صدقه آشکارا، مرگهای ناگهانی و زشت را باز می دارد، و نیکوکاری، از ذلت و خواری نگه می دارد.

به یاد خدا باشید که نیکوترین ذکر است، و آنچه پرهیزگاران را وعده دادند آرزو کنید که وعده خدا راست ترین وعده هاست، از راه و رسم پیامبرتان پیروی کنید که بهترین راهنمای هدایت است، رفتارتان را با روش پیامبر (ص) تطبیق دهید که هدایت کننده ترین روشهاست. ارزش قرآن و قرآن را بیاموزید، که بهترین گفتار است، و آن را نیک بفهمید که بهار دلهاست، از نور آن شفا و بهبودی خواهید که شفای سینه های بیمار است، و قرآن را نیکو تلاوت کنید که سودبخش ترین داستانهاست، زیرا عالمی که به غیر علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانی است که از بیماری نادانی شفا نخواهد گرفت، بلکه حجت بر او قویتر و حسرت و اندوه بر او ثابت و در پیشگاه خدا سزاوار سرزنش است.

 

خطبه ی 186 نهج البلاغه

در بحث حاجت خواستن

خداشناسی و بدانید ای بندگان خدا! که خداوند شما را بیهوده نیافرید، و بی سرپرست رها نکرد، از میزان نعمتش بر شما آگاه، و اندازه نیکیهای خود بر شما را می داند، از خدا درخواست پیروزی و رستگاری کنید، از او بخواهید و عطای او را درخواست کنید، که میان او و شما پرده و مانعی نیست، و دری بروی شما بسته نمی گردد. خدا در همه جا، و در هر لحظه، و هر زمان، با انسان و پریان است، عطای فراوان از دارایی او نمی کاهد، و بخشیدن در گنج او کاستی نیاورد، و درخواست کنندگان، سرمایه او را به پایان نرسانند، و عطاشدگان، سرمایه او را پایان نمی دهند و کسی مانع احسان به دیگری نخواهد بود، و آوازی او را از آواز دیگر باز ندارد، و بخشش او مانع گرفتن نعمت دیگری نیست، و خشم گرفتن او مانع رحمت نمی باشد، و رحمتش او را از عذاب غافل نمی سازد، پنهان بودنش مانع آشکار بودنش نیست، و آشکار شدنش او را از پنهان ماندن باز نمی دارد. نزدیک و دور است، بلندمرتبه و نزدیک است، آشکار پنهان، و پنهان آشکار است، جزادهنده همگان است و خود جزا داده نمی شود، پدیده ها را با فکر و اندیشه نیافریده، و از آنان برای خستگی و زحمات کمکی نخواسته است.

یاد آخرت ای بندگان خدا! شما را به پرهیزکاری سفارش می کنم، که مهار شما در عبادت، مایه استواری شماست، پس به رشته های تقوا چنگ آویزید، و به حقیقت های آن پناه آورید، تا شما را به سرمنزل آرامش، و جایگاه های وسیع، و پناهگاههای محکم و منزلگاههای پرعزت برساند، در روزی که چشمها خیره می شود، و همه جا در نظر انسان تاریک و گله های شتر و مال و اموال فراوان فراموش می گردد. زیرا در صور اسرافیل می دمند، که قلبها از کار می افتد، زبانها باز می ایستد، کوههای بلند و سنگهای محکم فرو می ریزد، و قسمتهای سخت آن نرم چون سرابی می ماند، کوهستانها با زمین هموار می گردد چنان که نه پستی و نه بلندی موجود است، پس در آن هنگام نه شفاعت کننده ای است که شفاعت کند و نه دوستی که نفع رساند و نه پوزش خواستن سودی دارد.

 

 

ای مردم، علی بن ابی طالب در این خطبه که در مورد وسیله قرار دادن بود هر چیزی را اسم برد جز شفاعت مورد نظر شما، این کلام اوست، اینجا خلوت گاه علی است، تقیه ای در کار نبوده و وقتی نوشته شده که علی در قدرت بوده است

پس چرا چیزی از شفاعت مورد نظر شما نگفت، اینجا مناسب ترین جایی بود تا به شیعیانش این مطلب را بگوید، قرآن فرموده وسیله را بجویید نه این که وسیله را بخوانید

پس مطمین باشید که دین شما دین ائمه نیست