وبلاگ قرآن هدایتگر است، وبلاگ اهل سنت و جماعت است که در زمینه ترویج عقاید اهل سنت، پاسخ به شبهات شیعه و اسلام ستیزان فعالیت دارد

وسیله برای قرب به خدا شامل چه چیزهایی می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

وسیله برای قرب به خدا شامل چه چیزهایی می شود

 

از آنجا که قرآن را قبول ندارید و قرآن برای شما سند محکمی نیست، هیهات!!! پس از نهج البلاغه جواب این سوال را بخوانید!

در هیچ جا و از زبان هیچ بزرگواری و نه رسول و ائمه و... نیامده است که گفته باشند ما را بعنوان وسیله بخوانید و صدا بزنید، اتفاقا برعکس، رسولان برای این برگزیده شده اند که به انسان توحید و راه مستقیم به الله و فقط مستقیا الله را به انسان متذکر بشوند

ولی هر بار پس از گذشت سالیانی از دعوت آنها، مردم نسل های بعد فراموش میکردند و به شرک شان برمی گشتند، رسول هرگز برای این مبعوث نشد که به مردم بگوید، از من بخواهید، یا از علی، یا من را بخوانید...

بلکه گفت فقط خدا را صدا بزنید چون فقط خاص اوست سمیع و بصیر بودن و تمام شفاعت فقط برای خداست

رسول روحش از این دنیا بی خبر است، رسول ما و دیگر رسولان تا وقتی بین امت شان بودند می دانستند که مردم چه اجابت شان کردند ولی پس از مرگشان دیگر این مسایل برای آنها غیب بود یعنی آنها که رفتند به جهان دوم، این دنیا برایشان غیب است، همانطور که جهان دوم برای ما غیب است

آنها بعد از مردن شان نمی دانستند که آیا مردم بر راهی که دعوت شان می کردند، ماندند یا به گمراهی برگشتند! خدا در قیامت همین سوال را از رسولان می پرسد و می گوید چطور اجابت شدید؟ سرانجام دعوتتان چه شد؟

با هم بخوانیم

یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ ۖ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا ۖ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ

 (از) روزی (بترسید) که خداوند، پیامبران را جمع می‌کند، و به آنها می‌گوید: چه پاسخی به شما داده شد؟»، می‌گویند: «ما چیزی نمی‌دانیم؛ تو خود، از همه اسرار نهان آگاهی

سوره ی مائده آیه 109

رسولان تا زمانیکه در بین امتشان بودند می دانستند که آنها بر چه طریقی بودند، اما وقتی مردند دیگر خبر نداشتند آیا مردم بر راهی که دعوت شان می کردند، ماندند یا خیر

آنها می گویند: خدایا فقط تو هستی که غیب میدانی نه ما. ما نمی دانیم سرانجام دعوتمان چه شد

این دقیقا به معنی آن است که بعد از مردن شان، این دنیا برای آنها غیب است، اگر این دنیا برای آن ها غیب نبود، در جواب الله نباید بگویند که ما نمی دانیم سرانجام دعوت مان چه شد!!! بلکه باید سرانجام دعوت شان را در جواب عرض می کردند، و نه اظهار بی اطلاعی!

وقتی در پاسخ به آن سوال می گویند ما غیب نمی دانیم، دقیقا به آن معنی است که خبر از سرانجام دعوت و خبر از این دنیا ندارند و این موارد برای آنها غیب است و غیب را نیز، جز خدا، کسی نمی داند

خدا همین سوال را از عیسی که جزء پیامبران الوالعزم است نیز می پرسد

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۖ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ ۚ إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ ۚ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ ۚ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ

و آنگاه که خداوند به عیسی بن مریم می‌گوید: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او می‌گوید: «منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو می‌دانی! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهی؛ و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبری

سوره مائده آیه 116

عیسی که این دنیا برایش غیب است و روحش از اتفاقات این دنیا خبر ندارد می گوید که آنها را فقط دعوت کرده که خدا را عبادت کنند و روحش هم از این خبر نداشته است که مردم بعد از او، خودش و مادرش را شفیع قرار دادن و اله گرفتند، من دون الله=پایین تر از خدا

برای همین با تعجب می گوید: خدایا از این ها پاک و مبرا هستی تو!

عیسی فقط تا آن زمان که بین مردم بود خبر داشت، پیروانش هرگز او و مادر والا مقام اش را بعنوان شفیع نمی خواندند، ولی بعد از مردنش دیگر خبر نداشت، چون این دنیا برای او غیب است. و دقیقا بعد از مردنش مردم او و مادرش را بعنوان اله گرفتند

در حضور خداوند حقیقت را می گوید و تقیه ای هم در کار نیست!!! که او هرگز چنین حرفی به آنها نگفته است، و می گوید تا وقتی بین شان بودم و زنده بودم و زندگی می کردم، فقط دعوت شان می کردم که جز تو را نخوانند و عبادت نکنند، ولی وقتی من را میراندی دیگر خود تو مراقب شان بودی. من از هیچ چیز خبر ندارم، تویی که غیب میدانی

مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِی بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ ۚ وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ ۖ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ ۚ وَأَنْتَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ

من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم؛ (به آنها گفتم:) خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانی که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم؛ ولی هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی؛ و تو بر هر چیز، گواهی

سوره مائده آیه 117

ولی برخلاف اعتقاد مسیحی ها که می گویند مریم و عیسی آنها را شفاعت می کنند، عیسی در حضور الله، نه از شفاعت حرف میزند و نه هیچ چیز دیگری، چون اجازه ندارد!!! و به خدا می گوید هر کاری خودت میدانی به صلاح شان است با آنها بکن. آنها بنده گان تو هستند

إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ ۖ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

اگر آنها را مجازات کنی، بندگان تواند؛ و اگر آنان را ببخشی، توانا و حکیمی

سوره مائده آیه 117

رسول ما هم وقتی خدا بهش خبر میدهد در قیامت، که امتش برگشتند و غیر خدا را صدا زدند، به خدا اینطور جواب میدهد

وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا

و پیامبر گفت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند

سوره ی کوبنده ی فرقان آیه 30

پس ای مردم! عیسی با آن همه مقام بزرگش، در قیامت شفاعت نمی کند و در آیه هایی که خواندید، بویی از شفاعت نمی آید

آیا شما آیه ای دارید در کتاب، که ائمه اجازه صحبت کردن دارند تا بخواهند شفاعت کنند؟ شفاعت پیشکش تان، شما اول ثابت کنید که خدا در قیامت اجازه میدهد که ائمه دهن باز کنند!!!

نه، هرگز چنین آیه ای نیست، بلکه دهها آیه هست که هیچ کس جز تا وقتی الله اجازه ی سخن گفتن به او ندهد، لب به سخن نخواهد گشود

چون در قیامت هیچکس جز به امر الله حرف نخواهد زد، چون قیامت حقیقتا امر، امر خداست، حقیقتا، آشکارا

وقتی در قیامت اجازه نداشته باشند. همین الان هم اجازه ندارند، شما هیچ دلیلی برای شفاعت ندارید، حتی ائمه نیز این را که شما ادعا می کنید هرگز نگفتند، چون آنها بزرگ شده مکتب رسول الله هستند و هرگز خلاف قرآن حرف نمی زنند، بلکه بر آن بزرگواران دروغ می بندند

خودتان را با یک سری روایت متضاد با قرآن گول میزنید خدا رسول میفرستد در طول تاریخ که جز خودش را شفیع قرار ندهیم، با این حال شما با استناد به روایت های متضاد قرآن در گمراهی می افتید و عمل مشرکان مکه را که مثل شما بنده گان خدا را شفیع قرار دادند، شما هم بندگان صالح خدا را واسط و شفیع خود قرار داده اید؟

آن هم وقتی که خدا فرموده است تمام شفاعت از آن خودش هست؟ یعنی دل شما به روایاتی خوش است که خلاف این آیه است؟

بگو: «تمام شفاعت از آن خداست، (زیرا) حاکمیّت آسمانها و زمین از آن اوست و سپس همه شما را به سوی او بازمی‌گردانند

سوره کوبنده ی زمر آیه 44

 

خطبه ی 109 نهج البلاغه

در مورد وسیله برای تقرب به خدا

همانا بهترین چیزی که انسانها می توانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا و ایمان به پیامبر (ص) و جهاد در راه خداست، که جهاد قله بلند اسلام، و یکتا دانستن خدا، بر اساس فطرت انسانی است، برپا داشتن نماز آیین ملت اسلام، و پرداختن زکات تکلیف واجب الهی، و روزه ماه رمضان سپری برابر عذاب الهی است، و حج و عمره، نابودکننده فقر و شستشودهنده گناهان است. و صله رحم مایه فزونی مال و طول عمر، و صدقه های پنهانی نابودکننده گناهان، و صدقه آشکارا، مرگهای ناگهانی و زشت را باز می دارد، و نیکوکاری، از ذلت و خواری نگه می دارد.

به یاد خدا باشید که نیکوترین ذکر است، و آنچه پرهیزگاران را وعده دادند آرزو کنید که وعده خدا راست ترین وعده هاست، از راه و رسم پیامبرتان پیروی کنید که بهترین راهنمای هدایت است، رفتارتان را با روش پیامبر (ص) تطبیق دهید که هدایت کننده ترین روشهاست. ارزش قرآن و قرآن را بیاموزید، که بهترین گفتار است، و آن را نیک بفهمید که بهار دلهاست، از نور آن شفا و بهبودی خواهید که شفای سینه های بیمار است، و قرآن را نیکو تلاوت کنید که سودبخش ترین داستانهاست، زیرا عالمی که به غیر علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانی است که از بیماری نادانی شفا نخواهد گرفت، بلکه حجت بر او قویتر و حسرت و اندوه بر او ثابت و در پیشگاه خدا سزاوار سرزنش است.

 

خطبه ی 186 نهج البلاغه

در بحث حاجت خواستن

خداشناسی و بدانید ای بندگان خدا! که خداوند شما را بیهوده نیافرید، و بی سرپرست رها نکرد، از میزان نعمتش بر شما آگاه، و اندازه نیکیهای خود بر شما را می داند، از خدا درخواست پیروزی و رستگاری کنید، از او بخواهید و عطای او را درخواست کنید، که میان او و شما پرده و مانعی نیست، و دری بروی شما بسته نمی گردد. خدا در همه جا، و در هر لحظه، و هر زمان، با انسان و پریان است، عطای فراوان از دارایی او نمی کاهد، و بخشیدن در گنج او کاستی نیاورد، و درخواست کنندگان، سرمایه او را به پایان نرسانند، و عطاشدگان، سرمایه او را پایان نمی دهند و کسی مانع احسان به دیگری نخواهد بود، و آوازی او را از آواز دیگر باز ندارد، و بخشش او مانع گرفتن نعمت دیگری نیست، و خشم گرفتن او مانع رحمت نمی باشد، و رحمتش او را از عذاب غافل نمی سازد، پنهان بودنش مانع آشکار بودنش نیست، و آشکار شدنش او را از پنهان ماندن باز نمی دارد. نزدیک و دور است، بلندمرتبه و نزدیک است، آشکار پنهان، و پنهان آشکار است، جزادهنده همگان است و خود جزا داده نمی شود، پدیده ها را با فکر و اندیشه نیافریده، و از آنان برای خستگی و زحمات کمکی نخواسته است.

یاد آخرت ای بندگان خدا! شما را به پرهیزکاری سفارش می کنم، که مهار شما در عبادت، مایه استواری شماست، پس به رشته های تقوا چنگ آویزید، و به حقیقت های آن پناه آورید، تا شما را به سرمنزل آرامش، و جایگاه های وسیع، و پناهگاههای محکم و منزلگاههای پرعزت برساند، در روزی که چشمها خیره می شود، و همه جا در نظر انسان تاریک و گله های شتر و مال و اموال فراوان فراموش می گردد. زیرا در صور اسرافیل می دمند، که قلبها از کار می افتد، زبانها باز می ایستد، کوههای بلند و سنگهای محکم فرو می ریزد، و قسمتهای سخت آن نرم چون سرابی می ماند، کوهستانها با زمین هموار می گردد چنان که نه پستی و نه بلندی موجود است، پس در آن هنگام نه شفاعت کننده ای است که شفاعت کند و نه دوستی که نفع رساند و نه پوزش خواستن سودی دارد.

 

 

ای مردم، علی بن ابی طالب در این خطبه که در مورد وسیله قرار دادن بود هر چیزی را اسم برد جز شفاعت مورد نظر شما، این کلام اوست، اینجا خلوت گاه علی است، تقیه ای در کار نبوده و وقتی نوشته شده که علی در قدرت بوده است

پس چرا چیزی از شفاعت مورد نظر شما نگفت، اینجا مناسب ترین جایی بود تا به شیعیانش این مطلب را بگوید، قرآن فرموده وسیله را بجویید نه این که وسیله را بخوانید

پس مطمین باشید که دین شما دین ائمه نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

شیعیان می گویند ما رسولی مثل خود را قبول نداریم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

شیعیان می گویند ما رسولی که مثل خود را قبول نداریم

 

شیعیان می گویند ما نمی تونیم دنیا و آخرت خود را بدهیم دست کسی که مثل خودمان انسان باشد، بتواند گناه کند یا گناهکار باشد، در او امکان اشتباه تصمیم گرفتن برود یا او گمراه بوده باشد.

می گویند رسول حتما باید معصوم باشد، یعنی از خودش اختیاری نداشته باشد که بتواند مثل ما مرتکب گناهی بشود

می گویند باید از بدو تولد که هیچ، از بدو خلقت اش معصوم باشد و هیچ خطا، اشتباه، گمراهی ای در او نباشد

می گویند اگر رسول معصوم نباشد، پس ما قبولش نداریم، چون آخرت برای ما مهم است و ما چون خدا ترس هستیم، نمی توانیم عاقبت مان را بسپاریم دست کسی که خطاکار و اشتباه کرده باشد.!!!

قبول دارید؟ اعتقاد شیعیان همین است؟ از قلم که ننداخته ام؟ اگر چیزی جا انداختم، شما به آن اضافه کنید

خیلی جالب است

این عقیده مشرکان هم بود

بله، اونها هم انسانی مثل خودشان و هرگز قبول نداشتن، آیا باور این که خواندید برای شما سخت است ؟

اتفاقا حتی دلایل این تفکر که در بالا خواندید با عقیده مشرکان مکه نیز فرق نمی کرد!!! مشرک ها هم می گفتند باید فرشته بیاید

این که می گفتند باید فرشته ای از طرف خدا بیاید، از آن جهت بود که فرشته نه تنها معصوم است و عاری از این که مرتکب گناه شود، بلکه دارای قدرت مافوق بشری نیز است

اما چیزی که اینجا جالب است اینکه، پیامبران با زبان بی زبانی شان همیشه می گفتند ما غیب نمی دانیم، ما انسانی هستیم دقیقا مثل شما فقط به ما وحی می شود، ما نه فرشته ایم و نه قدرت فوق بشری داریم، ما مثل شما هستیم، مثل شما هستیم

ولی شیعیان اصرار دارند که فرستادگان الله غیب می دانند و الکی گفتند که غیب نمی دانیم، بعبارتی تقیه می کنند!!!

پس نعوذبالله یعنی پیامبران ریاکار و دروغ گو هستند؟

لیست کاملی از این ایات رو بخوانید

و در پایان تذکری، اگر تذکر سود بخشد (اعلی ایه 9)

خدا برای هر قومی از جنس خودش رسول می فرستاد

این سنت الهی است، حال آنکه شیعیان می خواهند به فرستادگان عصمتی قایل شوند

و در سایه ی این فکر شوم می خواهند به مردم ساده اینطور القا کنند

که اگر به این معصومان متوسل بشید، چون بی گناهند، خدا نمی تواند درخواست آن ها را رد کند و هر کاری هم بکنید خدا به حق معصومین شما را خواهد بخشید

عصمت دقیقا برای این مطرح شده است، عصمت حلقه اصلی توسل است

در حالیکه عصمت در قرآن رد شده است، نه یکبار، در دهها آیه

اما ضربه ای که انسان ها از عصمت می خورند بسیار آشکار و زیان بار است

عصمت برای عده خاصی است، باعث خواهد شد که معتقدین به آن به این باور برسند که هر کاری کنند، قادر نخواهند بود پاک شوند و تنها راه پاک شدن توسل به پاکان است!

این همیشه در گوشه ای از ذهن معتقدین به آن خواهد بود که به خود می گوید، تو معصوم نیستی پس اشکال ندارد گناه کنی چون دست خودت نیست هر کسی گناه میکند

عصمت باعث خواهد شد که انسان تمایل به گناه را در خود تقویت کند و همیشه یک جواب حاضر و آماده داشته باشد "من معصوم نیستم" اما این در شریعت الله جایگاهی ندارد و به هیچ وجه تعریف نشده و بلکه رد نیز شده است

 

قُلْ لَوْ کَانَ فِی الْأَرْضِ مَلَائِکَةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنَا عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ مَلَکًا رَسُولًا

بگو: «(حتی) اگر در روی زمین فرشتگانی (زندگی می‌کردند، و) با آرامش گام برمی‌داشتند، ما فرشته‌ای را به عنوان رسول، بر آنها می‌فرستادیم!»

سوره اسراء ایه 95

وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ ۖ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

ما پیش از تو، جز مردانی که به آنان وحی می‌کردیم، نفرستادیم! (همه انسان بودند، و از جنس بشر) اگر نمی‌دانید، از آگاهان بپرسید

سوره انبیاء آیه 7

وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ ۖ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَکًا لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا یُنْظَرُونَ

گفتند: چرا فرشته‌ای بر او نازل نشده ولی اگر فرشته‌ای بفرستیم، کار تمام می‌شود؛ دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَیْهِمْ مَا یَلْبِسُونَ

و اگر او را فرشته‌ای قرارمی‌دادیم، حتماً وی را بصورت انسانی درمی‌آوردیم؛ (باز به پندار آنان،) کار را بر آنها مشتبه می‌ساختیم؛ همان‌طور که آنها کار را بر دیگران مشتبه می‌سازند

سوره انعام ای 8 و 9

وَلَا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَنْ یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْرًا ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنْفُسِهِمْ ۖ إِنِّی إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ

من هرگز به شما نمی‌گویم خزائن الهی نزد من است و غیب هم نمی‌دانم و نمی‌گویم من فرشته‌ام و نمی‌گویم کسانی که در نظر شما خوار می‌آیند، خداوند خیری به آنها نخواهد داد؛ خدا از دل آنان آگاهتر است در این صورت از ستمکاران خواهم بود

سوره هود ایه 31

وَقَالُوا مَالِ هَٰذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَیَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ ۙ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرًا

و گفتند: چرا این پیامبر غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟ چرا فرشته‌ای بر او نازل نشده که همراه وی مردم را انذار کند

سوره کوبنده ی فرقان ایه 7

 

فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ

و گفتند: «آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟! اگر چنین کنیم در گمراهی و جنون خواهیم بود

سوره قمر آیه 24

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَىٰ لَکُمْ عَلَیْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ

اشراف کافر قومش گفتند: «ما تو را جز بشری همچون خودمان نمی‌بینیم و کسانی را که از تو پیروی کرده‌اند، جز گروهی اراذل ساده‌لوح، مشاهده نمی‌کنیم؛ و برای شما فضیلتی نسبت به خود نمی‌بینیم؛ بلکه شما را دروغگو تصور می‌کنیم

سوره هود آیه 27

وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا مَا هَٰذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَیَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ

ولی اشرافیان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب می‌کردند، و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: «این بشری است مثل شما؛ از آنچه می‌خورید می‌خورد؛ و از آنچه می‌نوشید می‌نوشد

سوره مومنون ایه 33

وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ

و اگر از بشری همانند خودتان اطاعت کنید، مسلّماً زیانکارید

سوره مومنون ایه 34

قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَٰنُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَکْذِبُونَ

امّا آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ می‌گویید

سوره یس آیه 15

 

ولی پیامبران چه میگفتند؟

قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَمَا کَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

پیامبرانشان به آنها گفتند: «درست است که ما بشری همانند شما هستیم، ولی خداوند بر هر کس از بندگانش بخواهد نعمت می‌بخشد و ما هرگز نمی‌توانیم معجزه‌ای جز بفرمان خدا بیاوریم افراد باایمان باید تنها بر خدا توکّل کنند

سوره ابراهیم ایه 11

ای مردم، پس هشیار باشید چون خدا می فرماید

یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ

روزی که مردم مانند پروانه‌های پراکنده خواهند بود

وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ

و کوه‌ها مانند پشم رنگین حلاّجی‌شده می‌گردد

سوره قارعه ایات 4 و 5

فَیَوْمَئِذٍ لَا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ

در آن روز هیچ کس همانند او عذاب نمی‌کند

سوره فجر ایه 25

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ

و برای او هیچگاه شبیه و مانندی نبوده است

سوره اخلاص ایه 4

قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَىٰ نَفْسِی ۖ وَإِنِ اهْتَدَیْتُ فَبِمَا یُوحِی إِلَیَّ رَبِّی ۚ إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ

بگو: «اگر من گمراه شوم، از ناحیه خود گمراه می‌شوم؛ و اگر هدایت یابم، به وسیله آنچه پروردگارم به من وحی می‌کند هدایت می‌یابم؛ او شنوای نزدیک است

سوره سبا آیه 50

قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَلَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

بگو: من مالک سود و زیان خویش نیستم، مگر آنچه را خدا بخواهد و اگر از غیب باخبر بودم، سود فراوانی برای خود فراهم می‌کردم، و هیچ بدی به من نمی‌رسید؛ من فقط بیم‌دهنده و بشارت‌دهنده‌ام برای گروهی که ایمان می‌آورند

سوره اعراف آیه 188

قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِهِ أَحَدًا

بگو: من تنها پروردگارم را می‌خوانم و هیچ کس را شریک او قرار نمی‌دهم

سوره جن ایه 20

وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا

و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید

سوره جن ایه 18

طبق آیه 20 سوره جن

خواندن و صدا زدن و دعا کردن و کمک خاستن از غیر الله=شرک

شما در این دام نیافتید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

اگر الله را بی واسطه و مستقیم قبول کنید، شما قطعا گمراه هستید

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر الله را بی واسطه و مستقیم قبول کنید، شما قطعا گمراه هستید

این پست برای یک کاربر نوشته شده است

 

من به یکی از کاربرها در چتروم گفتم: که جز خدا را عبادت نکن چون خدا فرموده جز من را عبادت نکنید

او در جواب این دعوت من گفت: تو قطعا در گمراهی هستی و شیطان تو را فریب داده است

عقیده او این بود: من به کسی جز خدا هم، ضمن اینکه خدا رو هم قبول دارم، میتونم متوسل بشم

حتی با وجود اینکه خدا فرموده باشد جز من را عبادت نکنید

 

یعنی واقعا میخاهی بگویی مهدی و علی و حسین جزء آن "پایین تر از من" که الله فرموده، نمی شوند؟ اگر نمی شوند پس این ها کی هستند؟ خدا هستند؟ خب پایین تر از خدا یعنی هر کسی، وقتی آنها را پایین تر از خدا نمیدانی، فقط دو حالت ممکن هست که باشند، یکی این که برابر اند با خدا و خود خدا هستند و دیگر آن که از خدا بالاتر هستند!!!

حالا من از شما می پرسم که دارید این متن را می خوانید، کدام کار بهتر و مطمین تر است؟

اینکه همراه خدا یا جدا از خدا کسی رو تعبد کنیم و بعبارتی دیگر عبادت کنیم؟ یا اینکه فقط خدا را عبادت کنیم؟

شما که معنی تعبد و نمی دانی، آن را فقط سجده بردن فرض کردی، با شما بحثی نیست

با شما هم که شرک را فقط این میدانی که به خدایی دیگر جز الله یا به دو خدا اعتقاد داشت، با شما هم هیچ بحثی نیست

شما اول بهتر است معنی کلمات را خوب بفهمید!

شمایی هم که میگویی تعبد یعنی، آن شفیع را بجای خدا نمی خوانیم، برو پایین تر جواب خود را بگیر

شما که هیچ دلیلی برای عبادت و پرستش غیر از خدا ندارید، دارید؟

آیا در قیامت ممکن است که خدا شما را بخاطر اینکه فقط او را عبادت کردید مواخظه کند؟

یعنی ممکن است خدا بگوید: شما باید عذاب بشوی چون در دنیا میگفتی فقط الله را عبادت کنند؟ ممکن است؟

اما، این احتمال هست که، هر کسی را غیر از خدا عبادت کنید

خدا می آید و می گوید: چرا پایین تر از الله را عبادت کردی؟ آن کسایی که شما متوسل میشوید به آن ها، اگر شامل من دون الله می شوند، که در این صورت همه چی روشن است. اگر من دون الله نمی شوند پس یعنی خدا هستند! چون در قرآن هم آیات بسیاری در این زمینه هست که خدا پرسیده چرا غیر از من را عبادت کردی!

ولی دیگر خدا در قیامت نمی آید بگوید: چرا فقط من را عبادت کردی، چون مطلقا در قرآن نه تنها چنین چیزی ذکر نشده است، بلکه آیاتی داریم که خدا وعده داده به کسانی که دستورات او را عملی می کنند خدا به این افراد می گوید که از وعده اش هرگز تخلف نمی کند، یکی از این دستورات خواندن بی واسطه و مستقیم فقط الله است

خب من دستور صریح دارم، ضمن اینکه اگر خدا رو عبادت نکنم، پس دیگر چه چیز و چه کسی را عبادت کنم؟

شیطان؟ خورشید؟ انسان های مثل خودم و...

این کاربر محترم، من را فریب خورده ی شیطان خطاب قرار داد و گفت: من دارم او را به گمراهی می کشانم؟

اینکه من میگویم جز خدا رو عبادت نکنید، چون که اگر فقط خدا را عبادت کنید مطمین تر است، آیا این دعوت به گمراهی است؟

اگر این گمراهی است، پس دیگر همه چیز بیهوده است ما نه خدایی داریم و نه تکلیف ما مشخص است

دین بی دین، خدا بی خدا

 

إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ ? فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ

همانا آنان را که جز خدا می‌خوانید بندگانیند مانند شما پس بخوانیدشان تا اجابت کنند شما را اگر هستید راستگویان‌

سوره اعراف آیه 194

أَفَحَسِبَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ یَتَّخِذُوا عِبَادِی مِنْ دُونِی أَوْلِیَاءَ ? إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ نُزُلًا

آیا کافران پنداشتند می‌توانند بندگانم را به جای من اولیای خود انتخاب کنند؟! ما جهنم را برای پذیرایی کافران آماده کرده‌ایم

سوره کهف آیه 102

این آیه را به آن کاربر نشان دادم، گفت: مخاطب کفار هست نه من، من خدا را می پرستم.

کاربر محترم!!! اولا که این آیه خطاب به کسایی هست که بندگان را بجای الله دوست خود بگیرند، هر کسی که بجای الله کسی دیگر را دوست خود بگیرد و او را بیشتر از الله دوست داشته باشد، به آن شخص می گویند کافر، کفر آنان همین بود

دوما تو متوجه این نشده ای که کفار الله را خالق می دانستند، و بندگانی مثل خودشان را اولیا الله قرار داده بودند و بجای خدا از آن ها طلب شفاعت میکردند

ایشان به من گفت: من که امام ها را بجای خدا قرار نمیدهم

کاربر محترم، شما باز هم متوجه نشدند که مشرک های مکه، آن بندگان را که مثل خودشان بودند، واسطه قرار داده بودند، و هرگز آن ها را خالق فرض نمی کردند

وقتی می گوییم واسطه، روشن است که این واسطه برای این است که حرف شان را به یکی دیگر برسانند یعنی همان الله

آن ها می گفتند الله خالق هست و ما این ها را واسطه می کنیم تا شفاعتمان کنند نزد خدا، واسطه یعنی کسی رو بین خود و کسی دیگر قرار دادن.

وقتی تو کسی را بین خود و الله قرار بدهی. معنی آن این است که به وجود الله اعتقاد داری برای همین است که آن شخص واسط را، بین خود و خدا قرار داده ای

مشرکان مکه هم کسانی را بین خود و الله واسط قرار میدادند و عبادتشان میکردند، ضمن اینکه به الله اعتقاد داشتند

توسل و خواندن و دعا، همگی یک عبادت است

خدا خطاب قرار داده آن ها را و میگوید: ای کافران

چرا؟ چون این کارها رو میکردند و خب کسی که همچین کاری بکند کافر است دیگر

 

أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ ? وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى? إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ? إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ

آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: «اینها را عبادت نمی کنیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند»، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می‌کند؛ خداوند آن کس را که دروغگو و کفران‌کننده است هرگز هدایت نمی‌کند

سوره  زمر آیه ی 3

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ ? فَأَنَّى? یُؤْفَکُونَ

و هر گاه از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده، و خورشید و ماه را مسخّر کرده است؟ می‌گویند: اللّه! پس با این حال چگونه آنان را منحرف می‌سازند؟!

سوره عنکبوت آیه 61

گفتند الله. نگفتند بت های ما نگفتند تکه سنگ های ما یا اینکه بگویند لات و...

تو گفتی شاید بت رو الله میدانستن برای همین ضمیر خاص انسان آمده است

تو متوجه این هم نشده ای که این الله هست برای ما توضیح میدهد

اگر آنها بت ها رو الله میدانستند

الله در تایید این کارشان در ادامه نمی گفت پس با این حال چگونه آنان را منحرف می‌سازند

وقتی الله این را در ادامه میاورد یعنی با این حرف شان موافق است که بت را شفیع میدانستند پس اگر به نظر تو منظور از الله، بت ها هستند خدا که دارد تایید میکند این جواب آنها را،

پس یعنی بنظر شما خدا میگوید: آفرین که دارید میگویید الله بت هست؟!!!

ولی خدا در جواب اینکه گفتند الله خالق هست میگوید: اگر معترفید الله خالق است پس دیگر چرا نمی دانید و تفکر نمی کنید؟ چرا، فقط الله رو نمی خوانید؟ چرا میروید از پایین تر از الله میخواهید که به الله بگوید؟ چرا واسط؟ چرا شفیع؟ مگر کسی جز من می شنود و می بیند؟

الله در همه جای قرآن، وقتی آورده الله، فقط و فقط منظورش ذات اقدس و پاک خودش هست

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَیَقُولُنَّ اللَّهُ ? قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ ? بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ

و اگر از آنان بپرسی: چه کسی از آسمان آبی فرستاد و بوسیله آن زمین را پس از مردنش زنده کرد؟ می‌گویند: اللّه! بگو: «حمد و ستایش مخصوص خداست! امّا بیشتر آنها نمی‌دانند

سوره عنکبوت آیه 63

 

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ

هر گاه از آنان بپرسی: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ مسلّماً می‌گویند: خداوند قادر و دانا آنها را آفریده است

سوره زخرف آیه 9

 

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ ? فَأَنَّى? یُؤْفَکُونَ

و اگر از آنها بپرسی چه کسی آنان را آفریده، قطعاً می‌گویند: خدا؛ پس چگونه از عبادت او منحرف می‌شوند؟

سوره زخرف آیه 87

إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ ? وَهُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ

ولی و سرپرست من، خدایی است که این کتاب را نازل کرده؛ و او همه صالحان را سرپرستی می‌کند

این خداست که به رسولش میگوید این را بگو

وقتی "ولی" من تنها و تنها خداست، واقعا جای تاسف دارد که بنده های خدا را "ولی" خود قرار داده اید

وقتی "ولی" رسول تنها خداست، خب من نیز به تبعیت از این دستور الله "ولی" ام فقط خود الله است

وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَلَا أَنْفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ

و آنهایی را که جز او می‌خوانید، نمی‌توانند یاریتان کنند، و نه خودشان را یاری دهند

 

وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى? لَا یَسْمَعُوا ? وَتَرَاهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ

و اگر آنها را به هدایت فرا خوانید، سخنانتان را نمی‌شنوند! و آنها را می‌بینی به تو نگاه می‌کنند، اما در حقیقت نمی‌بینند

سوره اعراف آیه 196 تا 198

إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ

مسلّماً تو نمی‌توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی، و نمی‌توانی کران را هنگامی که روی برمی‌گردانند و پشت می‌کنند فراخوانی

سوره نمل آیه 80

فَإِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ

تو نمی‌توانی صدای خود را به گوش مردگان برسانی، و نه سخنت را به گوش کران هنگامی که روی برگردانند و دور شوند

سوره ی روم آیه 52

وَمَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشَاءُ ۖ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ

و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می‌رساند، و تو نمی‌توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‌اند برسانی

سوره فاطر آیه 22

یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ ۚ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ ۖ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ

ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که می‌خوانید غیر خدا و پائین‌تر از او هرگز مگسی را خلق نکنند و اگر چه برای آن اجتماع کنند و اگر مگس چیزی را از ایشان برباید نتوانند برهانند و پس نگیرند آنرا، طالب و مطلوب (خواننده و خوانده شده) عاجزند

سوره حج آیه 73

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

پیش بینی شکست امپراتوری ایران از امپراتوری روم شرقی

بسم الله الرحمن الرحیم

معجزه های تاریخی قرآن:

پیش بینی شکست امپراتوری ایران از امپراتوری روم شرقی

 

قرآن کریم در مورد این جنگ بزرگ، در آیه های 1-4 سوره روم اینطور می فرماید:

غُلِبَتِ الرُّومُ ﴿2

رومیان شکست‏خوردند (2)

فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ ﴿3

در پست ترین سرزمین و[لى] بعد از شکستشان در ظرف چند سالى به زودى پیروز خواهند گردید (3)

این آیه در سال 620 نازل شد. و همانطور که از آیه شماره 2 می توان فهمید، در زمانی بوده که ایران شکست های سنگینی را به روم وارد کرده بود، به طوری که ، آنها توانستند بعد از شکست هایی که در سال 613 در انطاکیه بر روم وارد کردند، آناتولی، دمشق، سیسیلیا،  اسکندریه، تارسوس، ارمنستان،  مصر، کاپادوکیه، اورشلیم و... بسیاری از مناطق تحت سلطه امپراتوری روم شرقی را به تصرف خود درآورند.

سقوط اورشلیم برای روم سخت بود، ایرانی ها نماد صلیب کلیسای آنجا را به ایران برده و نابود کردند.

روایت تاریخی:

در این جنگ ابتدا سپاه ساسانی وارد بین‌النهرین شده و پیروزمندانه به پیشروی خود ادامه داده و در سال ۶۰۵میلادی شهر دارا پس از سه ماه محاصره به تصرف ساسانیان درآمد. سپس شهربراز با قدم نهادن در خاک میانرودان شهرهای مستحکمی چون دارا، نصیبین، حران و ادس را گشود و پس از این کامیابی‌ها به ادامه پیشروی در شمال، دیگر شهرهای آن منطقه را تسخیر کرد. هجوم برق آسای ارتش ایران به کل رومیان را در وحشت فرو برده بود. پس از این کامیابی‌های بزرگ ارتش ایران با گذر از فرات به شام درآمد و ایرانیان انطاکیه را مورد هجوم قرار داده و به سرعت آنجا را تسخیر کردند، تصرف این شهر فاجعه‌ای بزرگ برای امپراتوری روم محسوب می‌شد، چون راه ساسانیان را به سوی جنوب سوریه و مصر هموار می‌ساخت و در آنجا ارتش جنگ دیده‌ای که بتواند در مقابل ارتش ایران پایداری کند وجود نداشت. در جریان این فتوحات هراکلیوس بر ضد فوکاس کودتایی ترتیب داد و پس از خلع و کشتنش خود را در سال ۶۱۰میلادی امپراتور خواند پس از آن در سال ۶۱۱میلادی در پیشروی در شام در چند جا شهربراز با رومی‌ها مواجه شد، ولی تمام نیروهای رومی شکست خوردند، شهربراز به کمک بیست و شش هزار نفر یهودی اورشلیم را تسخیر کرد و صلیب حضرت عیسی (ع) را به ایران فرستاد. تصرف اورشلیم و بدست آوردن صلیب راستین که گرامی‌ترین شیء مقدس عالم مسیحی به شمار می‌رفت، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود.

در واقع بیزانتین چنان تلفات سنگینی داده بود که زنده ماندن شان هم غیر ممکن بود چه برسد به احتمال اینکه پیروز شوند. این در حالی است که قران در آیه 3 به صراحت گفته (وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ) یعنی بعد از چندین سال رومی ها به پیروزی  می رسند و بر ایران غلبه می کنند. کلمه ی (سَیَغْلِبُونَ) و کاربردش در زبان عربی و در این جمله خاص، به معنی بین 3 تا 9 سال اشاره دارد.

شکست روم چنان بود که کافران عرب این پیش بینی را غیر ممکن دانسته و قران را باطل و خرافه خطاب کردند.

همانطور که گفته شد این آیه در سال 620 نازل شده، و بر طبق این آیه باید روم تا سال 629 بر ایران کاملا غلبه کند.

حالا ادامه روایت تاریخی این جنگ را بعد از سال 620 ببینیم.

در بخشی از جنگ‌های ایران و روم، نبردهایی بین امپراتوری بیزانس و امپراتوری ساسانی در سال‌های ۶۰۲ تا ۶۲۸ میلادی بین خسرو پرویز و امپراتوران بیزانس به نام‌های فوکاس و هراکلیوس رخ داد..

هراکلیوس در سال ۶۲۲میلادی از بغار هلسپونت (داردانل کنونی) گذشت و آسیای صغیر را فتح کرد. آن‌گاه پس از رسیدن به مرزهای ارمنستان، شهربراز، سردار نامی ایران را شکست داده به قسطنطنیه بازگشت. سال بعد نیز با قبایل شمال (خزرها و دیگر قبایل) هم دست و هم داستان شد و از طرف لازیکا به ایران لشکرکشی کرد. خسروپرویز با چهل هزار سرباز رهسپار آذربایجان شده با دشمن به مقابله پرداخت. هراکلیوس در سال ۶۲۳میلادی شهر گنزک (شیز) را تسخیر و آتشکده بزرگ آذرگشنسب را ویران کرد. خسروپرویز در موقع فرار از این شهر، آتش مقدس را نیز به همراه برد. در سال ۶۲۴میلادی خسرو تصمیم گرفت تا به اران (آلبانی) حمله کند و به کمک سه اردوی خود نیروهای قیصر را نابود سازد. اما هراکلیوس پیش دستی کرده وارد ارمنستان شده و پیش از آنکه سه اردوی ایرانی به هم پیوندند، هریک را به طور جدا، شکست داد. آن‌گاه به اردوی خسرو حمله کرد و آن را نیز درهم شکست.

سال ۶۲۵میلادی هراکلیوس در جنگی بر شهربراز پیروز شد و شهر آمد (دیاربکر) را به تصرف درآورد. شهربراز در کلیکلیه به تعغیب امپراتور بیزانس پرداخت و در نزدیکی رودی با او روبه‌رو شد.

خسروپرویز که از پیروزی‌های بیزانس به وحشت افتاده بود، در صدد برآمد تا ضربتی قاطع و سرنوشت ساز به رومیان وارد کند. به این قصد دو اردوی بزرگ تشکیل داده، اولین اردو تحت فرماندهی شاهین مامور شد تا قسطنطنیه را محاصره کند و به یاری آوارها آن شهر را تسخیر و تصرف کند و اردوی دوم می‌بایستی با شخص امپراتور بجنگد.

هراکلیوس دفاع از قسطنطنیه را به برادرش تئودور سپرد و خود به طرف لازیکا حرکت کرد و از آنجا به تفلیس حمله برد، ولی توفیقی بدست نیاورد. از طرف دیگر پادگان قسطنطنیه مورد هجوم سپاهیان شاهین قرار گرفت، ولی تگرگ و تندبادی در جهت مخالفان ساسانیان بارید و وزیدن گرفت و آنان را مجبور به عقب‌نشینی کرد. همین واقعه باعث شد که تئودور، کالسدون را از چنگ ساسانیان بیرون آورد. شاهین که با این شکست از خشم و سخط خسروپرویز وحشت داشت؛ خود را باخت و فرط ناامیدی دق کرد. (به احتمال زیاد به دستور خسروپرویز او را به قتل رساندند)

در سال ۶۲۷میلادی هراکلیوس در صدد برآمد تا دستگرد یعنی اقامتگاه خسرو را که در هفتاد کیلومتری تیسفون قرار داشت، مورد حمله قرار دهد. پس سپاهی آراست و رهسپار آن دیار شد. در دوازدهم دسامبر آن سال در نزدیکی نینوای قدیم بین دو طرف برخورد شدیدی روی داد. گر چه راهزاد فرمانده نیروهای ساسانی در این جنگ کشته شد، ولی سربازان او شکست نخوردند، بلکه فقط به سنگرهای خود که فاصلهٔ کمی با میدان نبرد داشت عقب نشینی کردند و در آنجا نیروهای کمی به آنان پیوست. هراکلیوس بر فشار و تلاش خویش افزود. اگر چه خسرو در پشت نهر عمیق براز رود واقع در نزدیکی دستگرد قرار گرفته و تا حدی از آسیب و گزند دشمن محفوظ بود، ولی با مشاهدهٔ پیشروی دشمن، خود را باخته، پایتخت را رها کرد و به سوی تیسفون گریخت. اما علی‌رغم این وضع، نیروهای ساسانی پایداری ورزیده، در کنار نهروان گرد آمدند. عمق نهر، ضمیمه شدن دویست فیل جنگی به سپاه و پایداری نیروها ساسانی، هراکلیوس را از تعقیب خسرو و تصرف تیسفون بازداشت. پس به غارت دستگرد اکتفا کرده به گنزک یا شیز آذربایجان بازگشت.

رها کردن پایتخت در چنگال دشمن غارتگر و ترس بی‌جا و فرار بزدلانه خسرو پرویز از میدان جنگ، حیثیت و اعتبار و آبروی او را شدیداً خدشه‌دار کرد و بزرگان و مردم عادی تیسفون را از او بیزار ساخت. بی‌حرمتی‌ای که خسروپرویز به جنازه شاهین، سردار نامی ایران روا داشته بود، تنفر مردم را نسبت به او بیشتر کرد. علاوه بر این هنوز سعی می‌کرد تا شهربراز را نیز از میان بردارد .اکنون همه اوضاع و احوال و شرایط ومقدمات علیه شاه و خلع او آماده شده بود. خسروپرویز که علاوه بر درک وخامت اوضاع از ناراحتی جسمی نیز رنج می‌برد، درصدد برآمد تا جانشینی برای خود تعیین کند. خسرو یکی از فرزندان شیرین به نام مردانشاه یا مرداسشاه را برای جانشینی خود برگزید، اما شیرویه، پسری که خسرو از دختر قیصر روم داشت، خود را شاه خواند. فرماندهان پادگان تیسفون و گروهی از بزرگان، خسروپرویز را دستگیر و زندانی کردند و در سال ۶۲۸میلادی او را به قتل رسانیدند

آری! مانند همه دیگر پیش گویی های قرآن این واقعیت نیز به وقوع پیوست.

همانطور که قرآن فرموده بود در 622 میلادی هراکلیوس پیروزی های زیادی کسب کرد  و ارمنستان رافتح کرد، در دسامبر 627 در نینوا هم ایران را عقب راند، بعد از چند ماه ایرانی ها درخاست صلح دادند و متعهد شدند که سرزمین های اشغالی را پس دهند پیروزیهای روم در سال 629 کامل شد و رومی ها دوباره اورشلیم را پس گرفتند و بر طبق قرآن ایران بین 3 تا 9 سال بعد از نزول آیه از روم شکست خورد.

ولی صبر کنید، این تنها پیش بینی و دانسته قرآن از این جنگ، در این آیه نیست، یک واقعیت جغرافیایی غیر قابل انکار که در آن زمان بر همه پوشیده بود در این آیه ذکر شده است

اگر در آیه دقت کنید کلمه (فی ادنی الارض) رو در ابتدای آیه 3 می بینید.

ادنی در زبان عربی یعنی پست ترین و کم ارتفاع ترین نقطه روی زمین

با این وجود در همه ی ترجمه های قران، این کلمه به معنای تحت الفظی آن ترجمه نشده است، بلکه به معنای تلویحی و ضمنی آن ترجمه شده است (در سرزمین مجاور)

بیایید این کلمه رو بررسی کنیم

کلمه (دنی ) به معنی پست است و کلمه (ادنی) به معنی پست ترین، کلمه (ارض ) به معنی زمین است

بنابراین معنای کلمه (فی ادنی الارض) به معنی پست ترین منطقه روی کره زمین است!

و رومی ها دقیقا در پست ترین منطقه روی زمین شکست خوردند

دریای مرده (در عربی بحر المیت) یکی از مناطقی است که در سال های 613 تا 614 بیزانتین در آنجا شکست خورده و اتفاقا پست ترین منطقه روی زمین است. بحرالمیت 399 متر زیر سطح دریاست، و رومی ها در این منطقه شکست خوردند

با این حال ما از این موقعیت منطقه نزدیک اورشلیم، فقط و فقط با تجهیزات و اندازه گیری های دقیق و پیشرفته امروزی و در چند دهه ی گذشته آگاه شدیم و فقط به کمک این تجهیزات می توان به این نتیجه گیری رسید و غیر ممکن بود کسی در آن زمان به این واقعیت پی برده باشد

و این واقعیت در 1400 سال پیش در قران به طور واضح و روشن به عنوان پست ترین منطقه ی روی زمین نام برده شده و در زمانیکه هیچ کسی این چنین تجهیزاتی نداشت تا اندازه گیری کند و به این نتیجه برسد. در ضمن کسی که به این نتیجه گیری رسیده باشد باید ارتفاع تمام نقاط زمین را هم داشته باشد تا این منتطقه را پست ترین نام ببرد. به نظر شما این در 14 قرن پیش غیرممکن نیست؟

و این مدرک دیگری است در جهت اثبات اینکه قرآن الهی است و کلام خدای قدرتمند و آگاه به غیب است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN

وبلاگ قرآن هدایتگر است – اهداف و سیاست ها

 
 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

وبلاگ "قرآن هدایتگر است" اهداف و سیاست ها

 

هدف این وبلاگ از بحث و دعوت، ایجاد کشمکش، هرج و مرج و تشویش نیست. کسانی که سعی دارند با این گونه القاب چه خود و دیگران را از نخواندن و گوش ندادن به نظرات مخالف شان قانع کنند، نتیجه کارشان جز عکس آن چیزی که می خواهند و انتظار دارند نخواهد شد. کسانی که برای دیگران این گونه تعیین تکلیف می کنند، به روشنی پیداست که مردم را "نفهم" فرض کرده اند. در غیر این صورت بجای این که انرژی شان را صرف "مسدود کردن" بکنند، اگر جوابی داشتند باید بجای مسدود کردن و شکنجه و کشتار و زندانی کردن، جوابی می دادند!!! و همانطور که الله دین خود را اختیاری دانست و نه اجباری، روش آن ها هم به تبعیت از شریعت الله می بود. وقتی عکس العمل جز مسدود کردن نیست، مشخص است که سوالات بی جواب است! وقتی می خواهند بجای پاسخ گویی، جلوی آگاه شدن مردم را بگیرند و نگذارند که مردم از نظر مخالف شان آگاه شود و درواقع با این کار برای مردم تعیین تکلیف کنند که چی درست هست و چه غلط، روشن است که نظرشان نادرست و بی پایه و اساس است و هیچ گونه جوابی ندارند و یا این که خود نیز می دانند که جواب هایشان قانع کننده نیست! در غیر این صورت اگر حق را با خود می دانستند، می گذاشتند که جمعیت 10 میلیونی اهل سنت در ایران برای پاسخ گویی هم که شده، حداقل یک شبکه تلویزونی داشته باشند تا مردم خود تصمیم بگیرند که کدام نظر درست است و کدام درست نیست!

آنها در شبکه هایشان انواع ادعاها را می کنند و اهل سنت را به مبارزه می طلبند و به بزرگان اهل سنت انواع توهین ها و برچسب ها را می زنند، خب چرا برای پاسخ گویی، به اهل سنت یک شبکه تلویزیونی نمی دهید؟

هدف وبلاگ قرآن هدایتگر است، رد نقدهایی است که چه ملحدین و چه گمراهان در اسلام به قرآن از روی ناآگاهی وارد کرده اند، بواقع آنها فرض های خودشان را بر قرآن تحمیل کرده اند، یعنی منظور قرآن چیزی نیست که آنها فهمیده اند

این وبلاگ به هیچ وجه مروج، مبلغ و حامی افراط گرایی نیست و معتقدیم اعتدال و راههای صلح طلبانه تنها راه صحیح است. چون از الله به ما دستور رسیده است

با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن (سوره نحل آیه 125)

پس با تکیه بر این اعتقادات و آزادی بیان در ایران و اصل قانون ایران ( اصل 23 و اصل 26) تصمیم به توسعه وبلاگ در سرویس های وبلاگ دهی داخل ایران (بلاگ-بلاگفا-پرشین بلاگ-میهن بلاگ-لوکس بلاگ) گرفتیمُ تا هموطنان داخل ایران نیز بتوانند از مطالب بهره ببرند و بلکه طبق این آیه قرآن عمل کنند و یکطرفه قضاوت نکنند

 پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند؛ آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند (سوره زمر آیات 17 و 18)

ما در این وبلاگ به هیچ وجه نمی خواهیم تحمیل عقیده کنیم، و هرگز ادعا نمی کنیم تمام مطالب وبلاگ "صحیح مطلق" است و هر کس غیر این را اعتقاد داشته باشد کافر و مشرک است. حکم این که کی کافر و مشرک است با خداست و کسی از بشر حتی پیامبران هرگز نمی تواند و حق ندارد دیگری را مگر تا زمانی که از الله وحی برسد کافر یا مشرک خطاب کند. و ما این جرات را به خود نمی دهیم که دیگران را کافر یا مشرک خطاب کنیم.

ما از شما می خواهیم که بسوی الله بازگردید "خالصانه"، براستی اگر معنای کلمه اخلاص را می دانستیم، امکان نداشت که از راه مستقیم الله کج بشویم.

براستی که این قرآن را الله برای هدایت انسان آسان کرد تا اتمام حجتی باشد بر تمام انسان ها در روز قیامت، هم اعراب و هم شخص رسول، نه عالم بودند و نه عمامه به سر، آنها بی سوادانی بودند که قرآن را فهمیدند و درست برعکس، باسوادان قوم از آن اعراض کردند. پس نگویید قرآن را ما نمی فهمیم و نیاز به تفسیر دارد و فقط علما می فهمند. این جواب هرگز در روز داوری کارساز نیست و جواب الله به این حرف سخیف و زشت در آن روز جز این نیست که می فرماید: "من این قرآن را آسان کردم تا همه آن را بفهمند و اتمام حجتی کرده باشم بر شما آیا بر کار و علم من ایراد می گیری؟" آیا قرآنی که خود از جانب حق مطلق نازل شده و نور است، تفسیر می طلبد؟ آیا درست است که خورشید را محجوب بدانیم و داعیه پرده براندازى از آن را داشته باشیم؟!!!

اول اینکه این قرآن بیانی است برای همه مردم، و بعد از آن تذکری است برای پرهیزکاران!

هَذَا بَیَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ

این، بیانی است برای عموم مردم؛ و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران

سوره آل عمران آیه 138

وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ

ما قرآن را برای تذکّر آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکّر شود؟

پس به کلام خدا برگردید تا هدایت شوید، و بدانید که هدایت فقط از جانب الله و در کلام اوست و غیر آن نیست.

ما در این وبلاگ بحث منطقی، مستند و مستدل می کنیم، فحش و توهینی به احدی نمی کنیم

چون از شما هم همین انتظار را داریم، اگر ادعای مسلمان بودن و مومن بودن را دارید، باید طبق قرآنی که کلام الله است، همیشه نیک ترین گمان را ببرید و نه تهمت و توهین و لعن کردن، هرگز از روی عجز و ناتوانی فحاشی نکنید، چون فحاشی فقط یک چیز را نشان میدهد

اگر در بحث هایی که در این وبلاگ مطرح می شوند، نمی توانید اظهار نظر کنید

پس اولا، بدانید این ها ردیه هایی کاملا جدی، مستدل، مستند و منطقی است بر اعتقادات نادرست و گمراه کننده

دوما، لطفا اگر نقد دارید، نقد کنید، اگر رد می کنید دلیل رد کردن را بگو یید، نه اینکه عوامانه فقط بگویید رد می کنم بدون آنکه جوابی به پرسش "چرا رد می کنی" داشته باشید! اگر نمی دانید پس تحقیق کنید و اگر تحقیق نمی کنید پس سکوت کنید مثل همیشه، و خودتان را با توهین و فحش حقیر و خوار نکنید. ما به کسی توهین نمی کنیم چون احترام خود را اول خودمان نگه می داریم، شما هم این گونه باشید و احترام خودتان را خود نگه دارید. چون ما حقیقتا به این معتقدیم که هر کس برای این که دیگران به او توهین نکنند، ابتدا باید خود محترمانه رفتار کند.

سوما، اگر آگاه نیستید مطالب را با افراد مطلع و معتمد از نظر خودتان در میان بگذارید، این که ما می گوییم حرف مان را بشنوید و به علمای خودتان مراجعه کنید، آیا تحمیل عقیده است؟ ما مثل بزرگان شما نیستیم ترسی از این داشته باشیم شما نظر مخالف را بشنوید چون حق می گوییم و دلایل منطقی داریم.

لطفا اگر مطالب را به علمای معتمدتان ارجاع می دهید فقط در مورد آن مطلب و استدلالی که در آن باب شده است از او جواب بخواهید چون شگرد آن ها این است که جواب سر بالا می دهند.

پس لطفا در نهایت ادب و احترام حرف بزنیدچون ما به اندازه ی کافی از سوی حکومت به ظاهر آزاد و اسلامی تحت فشار و تهدید هستیم

در صورت تمایل بنر ما را در وبلاگ خود قرار دهید

اگر کد درج بنر دارید می توانید اصل بنر را از این لینک دانلود کنید

اگر کد ندارید می توانید از طریق این لینک کد آماده را دریافت کرده و در وبلاگ خود قرار دهید (اگر آدرس درج شده در کد مسدود شده است لطفا جدیدترین آدرس را جایگزین آین کنید).

با سپاس و تشکر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
I AM MOAMEN